موسسه خدمات حسابداری ارقام نگر آماده خدمات رسانی و مشاوره در زمینه خدمات حسابداری ، خدمات مالیاتی و مشاوره تامین اجتماعی به تمامی سازمان ها و شرکت های میباشد. برای مشاوره با ما در ارتباط باشید.
هزینه یابی بر مبنای فعالیت

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

هزینه یابی بر مبنای فعالیت

برخلاف آنچه میتوان تصور کرد ، خیلی از سازمان ها علاقه به خصوصی برای دانستن بهای تمام شده با دقت زیاد ، ندارند . دلیل آن این است که قیمت گذاری ها محصولات براساس توان خرید بازار اقدامات رقبا و غیره انجام می شود . البته عده ای هم هستند که قیمت فروش را براساس بهای تمام شده تعیین می کنند و دوست دارند بهای تمام شده را با دقت قابل قبولی بدانند . گروه دوم از ایجاد و توسعه هزینه یابی بر مبنای فعالیت یا همان به اصطلاح ABC   نفع بسیار برده اند . هزینه یابی بر مبنای فعالیت  ABC  روش هزینه یابی جذبی نوین است . این سیستم که در دهه های 1960 تا 1980 به وجود آمده و توسعه یافته ، بهای تمام شده دقیق تری را به دست می دهد .

نباید فرض کرد که تمام سیستم های هزینه هابی جذبی سنتی غیر دقیق اند و اطلاعات کافی برای منظور های قیمت گذاری یا سایرمقاصد تصمیم گیری را برای مدیران فراهم نمی کنند . بعضی سیستم های سنتی به جزئیات وارد سربار می شوند و آنها را به مراکز مستقیم هزینه یا دوایر خدماتی اختصاص می دهند . هزینه سربار مراکز خدماتی هم به نوبه خود بین مراکز تولیدی مستقیم ، تسهیم میوشد و پس از آنست که نرخ های جذب سربار  برای اختصاص آن به محصولات و خدمات ، محاسبه می شود .

” مهم ترین دلیل دقیق نبودن محاسبه بهای تمام شده ، نحوه محاسبه نرخ های جذب سربار است ” 

مهم ترین دلیل دقیق نبودن نتیجه ، نحوه محاسبه نرخ های جذب سربار است ، همان طور که قبلاً دیدیم ، معمولاً براساس نرخ ساعت کارگر با ماشین انجام می شود . فرض آن است که محصولاتی که تولید آنها بیشتر طول می کشد ، ضرورتاً سربار بیشتری را جذب می کنند . این تفکر غلط است چون اکثر سربار ها بستگی مستقیمی به زمان مصرفی ندارند . همین طور دیدیم . روش های سنتی که از هزینه دستمزد به عنوان مبنای جذب سربار استفاده می کنند دیگر کارساز نیستند چون نسبت هزینه سربار به هزینه دستمزد به نحو بی سابقه ای افزایش یافته است .

مضافاً، سیستم های هزینه یابی جذبی سنتی ، اطلاعات کمی را عرضه می کنند ، به چیزی بیشتر از کوشش برای پیدا کردن بهای تمام شده نیازمندیم و هزینه یابی بر مبنای فعالیتABC  اینکار را انجام می دهد .

منظور درک چگونگی عملکرد هزینه یابی بر مبنای ABC ، باید روی تعریف چند موضوع دقت کرد :

تعاریف در هزینه یابی بر مبنای فعالیت

هدف هزینه ، آن چیزی است که اندازه گیری هزینه آن مورد نیاز باشد ، مثلاً، محصول یا مشتری .

محرک هزینه ، عامل به وجودآورنده تغییر در هزینه هر فعالیت دو نوع از محرک های هزینه وجود دارند:

(1)محرک هزینه منابع – معیار مقدار منابع مصرفی در هر فعالیت است . از آن برای تعیین و اختصاص هزینه منابع مصرفی رای هر فعالیت یا هر مخزن هزینه استفاده می شود .

(2)محرک هزینه فعالیت – معیار تواتر و شدت نیاز به فعالیت ها توسط هدف هزینه است . از آن اختصاص هزینه های فعالیت به هدف هزینه استفاده می شود .

” برخلاف هزینه یابی جذبی سنتی ، در  هزینه یابی بر مبنای ABC ، هدف های دیگر هزینه مثل مشتری هم وجود دارد “

در هزینه یابی جذبی سنتی سربارها را به مراکز هزینه اختصاص می دهند و سپس آنها را به هدف هزینه ، مثلاً محصول ، اختصاص می دهند . (برخلاف هزینه یابی جذبی سنتی ، در هزینه یابی بر مبنای ABC ، هدف های دیگر هزینه مثل مشتری هم وجود دارد – که بعداً به آن خواهیم پرداخت ). بنابراین دو فرایند به هم خیلی شبیه اند ، اما قسمت اول متفاوت است چون هزینه یابی بر مبنای فعالیت به جای مراکز مشکل استفاده از دو برابر عملیاتی یا مراکز هزینه اینست که فعالیت های دگرگونی در آنها انجام می شود ، که برای هریک از آنها هزینه های دگرگونی یا گرایش های مختلف وجود دارد .

ضمناً در این فعالیت ها تداخل وظایف هم پیش می آید ؛ مثلاً، تدارک مواد اولیه ، اغلب مستلزم صدور برگه درخواست مواد توسط واحد تولیدی برای قسمت انبار ها است . این کا در قسمت خرید که عمده فعالیت های تدارکات را انجام می دهد ، آغاز نمی شود . هزینه های فعالیت ، گرایش یکسانی دارد ، چون محرک هزینه واحدی درتمام آنها موجود است . بنابراین ، هزینه یابی بر مبنای  هزینه یابی بر مبنای فعالیت تصویر واقع بینانه تری از گرایش هزینه ها را نشان می دهد .

مانند هزینه یابی جذبی سنتی ، در هزینه یابی بر مبنای ABC هم نرخ های جذب را از پیش محاسبه می کنند ، ( معمولاً یکسال جلوتر )، و در تمام طول سال از همان نرخ ها استفاده می شود . مزیت اینکارآنست که نوسانات فصلی حذف وهزینه میانگینی عرضه می شود . اگر اینکار را نمیکردیم ،و نرخ های واقعی را مورد استفاده قرار می دادیم ، نرخ های جذب از ماهی به ماه دیگر تفاوت میکرد . یعنی مقدار محصول بیشتر است ، نرخ سربار کوچکتر داشته باشیم و برعکس ؛ اگر قرار بود قیمت گذاری محصول برمبنای بهای تمام شده انجام شود ، در مواقع کم کاری ، قیمت ها بالا می رفت .

مرحله اول :

فعالیت های گوناگون سازمان را شناسایی کنید – معمولا تعداد مراکز هزینه در سیستم های جذب سربار سنتی خیلی کم است ، مثلاً پانزده مرکز. در هزینه یابی بر مبنای فعالیت تعداد فعالیت بسیار زیاد تر است ، مثلاً 200 فعالیت ؛ تعداد فعالیت ها بستگی به نظر مدیریت در گروه بندی فعالیت های سازمان دارد . خیلی راحت ، میتوان فعالیت های موسسه را به اجزای کوچک تر تقسیم کرد . معمولاً برای اینکه سیستم قابل قبول و عملی باشد ، فعالیت ها را در گروه های بزرگ تر دسته بندی می کنند تا مثلاً به 40  فعالیت محدود شود . تعداد بیشتر فعالیت ها نسبت به تعداد مراکز هزینه به اسن معنی است که در شرایط مساوری در  هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، نتیجه کار دقیق تر از روش سنتی است .

مرحله دوم :

سربار ها را به فعالیت هایی ( اصلی و پشتیبانی ) که باعث ایجاد آن شده اند نسبت دهید. این کار با استفاده از محرک های هزینه منافع که علیت را منعکس میکند ، انجام می شود .

مرحله سوم :

هزینه فعالیت های پشتیبانی را با استفاده از مبانی مناسب با توجه به خدماتشان، به فعالیت های اصلی سرشکن کنید .

مبنای کار محرک هزینه ای است که با استفاده خدمات فعالیت های پشتیبانی را منعکس سازد .

مرحله چهارم

محرک هزینه فعالیتی را که باید برای تسهیم هزینه های جمع اوری شده در مخزن هزینه به هدف هزینه / محصول به کار رود را تعیین کنید . این موضوع به عاملی که مصرف فعالیت پشتیبانی را تحریک میکند بستگی دارد . سوالی که باید پرشیده شود  اینست که چه چیزی باعث ایجاد هزینه در فعالیت می شود ؟ مثلاً در جدول بندی تولید ، محرک احتمالاً تعداد دسته های سفارش است .

مرحله پنجم :

نرخ محرک هزینه فعالیت را برای تمام فعالیت ها محاسبه کنید ، درست همانطور که نرخ جذب سربار را در سیستم جذبی سنتی محاسبه میکنید:

جمع هزینه فعالیت  =   نرخ محرک هزینه فعالیت

    محرک هزینه

نرخ محرک فعالیت را در محاسبه بهای تمام شده محصولات به کار می بریم ، همان طور که در هزینه یابی جذبی سنتی عمل می کردیم ، اما ، این نرخ محرک فعالیت را می توان در تعیین بهای تمام شده هدف هایی مثل مشتری / گروه مشتریان و کانال های نوزیع هم به کار برد ، که این موضوع یکی از مزایای روش هزینه یابی بر مبنای ABC است . نرخهای محرک هزینه فعالیت را در مبالغ مختلف هر فعالیتی که هر محصول / سایر هدف های هزینه مصرف می کنند، ضرب میکنیم .

” در هزینه یابی بر مبنای فعالیت  ، فعالیت ها را  در چهار گروه تقسیم میکنیم ” 

فعالیت ها را چهار گروه تقسیم میکنیم ، که به سلسه مرتب هزینه تولیدی معروف اند . این گروه ها را که اینک همه قبول دارند ، اول بار توسط 1990 ، cooper معرفی شد که این گروه بندی به تعیین نوع محرک هزینه فعالیت مورد نیاز ، کمک می کند .

این گروه عبارتند از:

  • فعالیت های در سطح واحد محصول  هزینه های بعضی از فعالیت ها ( عمدتاً فعالیت اصلی )قویاً به تعداد واحدهای تولیدی بستگی دارد . مثلاً ، استفاده از مواد کمکی / مصرفی به نسبت تعداد واحدهای تولیدی افزایش مییابد . مثال دیگر این سطح از فعالیت بازرسی و تست اقلام تولید شده است ، مثلاً ممکن است از هر 100 واحد تولیدی ، یکی را برای تست انتخاب کنیم .
  • فعالیت های در سطح دسته یا گروه محصولات – هزینه های بعضی از فعالیت ها ( عمدتاً فعالیت های پشتیبانی تولید ) با تعداد دسته های تولیدی تحریک می شوند ، مثال های این نوع، عبارتند از :

           -سفارش مواد اولیه –در صورتی که سفارش خرید برای دسته های محصول ، انجام شود .

           -هزینه های تنظیم ماشین آلات-در صورتی که تنظیم ماشین ها در فاصله تولید دسته های مختلف انجام شود .

           -کنترل محصولات – در صورتی که مثلاً اولین قلم تولیدی در هر دسته مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه مثلاً یکی از هر صدتا.

” گروه بندی تعیین نوع محرک هزینه فعالیت به صورت چهار بخشی می باشد ” 

  • فعالیت های در سطح محصول – هزینه های بعضی از فعالیت ها ( اغلب فعالیت های یکباره ) با خلق خط تولید محصولی جدید و تعمیر و نگهداری آن تحریک می شود ، مثلاً ، طراحی محصول ، تهیه مشخصات قطعات و تنظیم و نگهداری نقشه ها و بروز آوری آنها، هزینه تبلیغات اگر به محصول به خصوصی مربوط باشد ، در این گروه قرار می گیرد .
  • فعالیت های سطح کسب و کار – بعضی از هرینه ها را نمیتوان به خطتولید به خصوصی مربوط کرد ، چون مثلاً برای عوارض تجاری ، حقوق سرپرستان تولید و تبلیغات عمومی سازمان و غیره .

گروه های اول و آخر مشابه هزینه یابی جذبی سنتی است و اگر هزینه های سربار در سازمانی فقط از این اقلام تشکیل شده باشد ، استفاده از روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت کمکی به تحلیل سربارهای آن نمیکند . اما اگر هزینه های سازمان در گروه های دوم و سوم باشد ، هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، تحلیل دقیق تر و بهتری را به دست می دهد .

” اگر هزینه های سازمان در گروه های دوم و سوم باشد ، هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، تحلیل دقیق تر و بهتری را به دست می دهد .”

 بعضی از سازمان ها هزینه یابی بر مبنای فعالیت را فقط برای هزینه های تولیدی به کار می برند. دلیل آن اینست که جذب سربار به روش سنتی فقط به درد ارزیابی موجودی های انبار در حسابداری مالی می خورد . نتیجتاض سازمان اجباری ندارد که هزینه های اداری و بازاریابی را جدا کرده ، آن را جداگانه به محصولات سرشکن کند . اما ، بهترین نتیجه از کاربرد  هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمانی به دست می آید که تمام هزینه ها را به فعالیتهای گوناگون اختصاص می دهد .

——————————————————————————————-

برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از نحوه همکاری  با ما در تماس باشید :

تلفن ۱ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲

تلفن ۲ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳

فکس :    ۸۸۲۰۵۷۶۶   ۲۱  ۹۸++

Email: Info@ArghamNegar.com

ضعیفمتوسطخوبخیلی خوبعالی
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *