موسسه خدمات حسابداری ارقام نگر خبره آماده خدمات رسانی و مشاوره در زمینه خدمات حسابداری ، خدمات مالیاتی و مشاوره تامین اجتماعی به تمامی سازمان ها و شرکت های میباشد. برای مشاوره با ما در ارتباط باشید.

هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی براساس مبانی IAS 1 تا تحولات بنیادین IFRS 18

بخش ۱: تعریف و ماهیت هزینه‌های عملیاتی

این بخش، مبانی مفهومی هزینه‌های عملیاتی را پایه‌ریزی می‌کند. درک صحیح این هزینه‌ها و تمایز آن‌ها از سایر مخارج، برای تحلیل دقیق مالی ضروری است. این بخش به وضوح مرز بین هزینه‌های عملیاتی و سایر انواع هزینه‌ها را مشخص می‌کند.

۱-۱. هزینه‌های عملیاتی چیست؟ (مقدمه‌ای بر مفهوم)

هزینه‌های عملیاتی (OpEx) هزینه‌هایی هستند که یک کسب‌وکار در جریان فعالیت‌های عادی و روزمره خود متحمل می‌شود.  این هزینه‌ها برای کسب درآمد و تداوم فعالیت‌های اصلی شرکت ضروری هستند.  به عبارت دیگر، این مخارج به وظایفی مربوط می‌شوند که برای اداره کسب‌وکار و تولید درآمد باید به صورت روزانه انجام شوند. نمونه‌های رایج هزینه‌های عملیاتی شامل اجاره، حقوق و دستمزد کارکنان، بازاریابی و بهای تمام‌شده موجودی کالا است.  این تعریف، هزینه‌های عملیاتی را نه فقط یک سرفصل حسابداری، بلکه بازتابی از فعالیت‌های اصلی و ارزش‌آفرین یک کسب‌وکار معرفی می‌کند.

۱-۲. اهمیت شناسایی هزینه‌های عملیاتی برای تحلیل عملکرد

تفکیک هزینه‌های عملیاتی از هزینه‌های غیرعملیاتی برای تحلیلگران مالی بسیار مهم است. این کار به آن‌ها اجازه می‌دهد تا کارایی و سودآوری عملیات اصلی کسب‌وکار را ارزیابی کنند.  با این تفکیک، تأثیرات ناشی از تصمیمات تأمین مالی یا رویدادهای غیرمرتبط و یکباره نادیده گرفته می‌شود. مدیران شرکت‌ها اغلب به دنبال کاهش هزینه‌های عملیاتی برای افزایش سود هستند. با این حال، این کاهش باید با حفظ کیفیت عملیاتی و توان رقابتی شرکت متوازن باشد. جداسازی این هزینه‌ها یک تمرین حسابداری صرف نیست. بلکه ابزاری بنیادی برای ارزیابی عملکرد واقعی شرکت است. سود خالص یک شرکت می‌تواند تحت تأثیر عوامل متعددی مانند فروش یک کارخانه یا ساختار تأمین مالی قرار گیرد.  این عوامل، سلامت فعالیت‌های اصلی کسب‌وکار را منعکس نمی‌کنند. با ایزوله کردن هزینه‌های عملیاتی برای محاسبه سود عملیاتی، تحلیلگران این عوامل انحرافی را حذف می‌کنند. این کار یک معیار «پاک‌تر» از عملکرد ایجاد می‌کند که در طول زمان و بین شرکت‌ها قابل مقایسه‌تر است.

۱-۳. تمایز هزینه‌های عملیاتی از مخارج سرمایه‌ای (CapEx)

یک تمایز حیاتی در حسابداری، تفاوت بین هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای (CapEx) است. هزینه‌های عملیاتی در دوره‌ای که واقع می‌شوند، مصرف شده و در صورت سود و زیان به عنوان هزینه شناسایی می‌شوند. در مقابل، مخارج سرمایه‌ای سرمایه‌گذاری‌هایی برای تحصیل یا ارتقاء دارایی‌های بلندمدت هستند. این دارایی‌ها، مانند املاک، ماشین‌آلات و تجهیزات، منافع اقتصادی آتی برای شرکت فراهم می‌کنند. مخارج سرمایه‌ای در ترازنامه به عنوان دارایی ثبت (سرمایه‌ای) می‌شوند. سپس هزینه آن‌ها در طول عمر مفیدشان از طریق استهلاک به صورت تدریجی شناسایی می‌شود. خود هزینه استهلاک یک هزینه عملیاتی محسوب می‌شود. این تمایز برای درک زمان‌بندی شناسایی هزینه و تأثیر آن بر صورت‌های مالی ضروری است.

۱-۴. هزینه‌های عملیاتی در مقابل هزینه‌های غیرعملیاتی

هزینه‌های غیرعملیاتی، هزینه‌هایی هستند که به عملیات اصلی و محوری کسب‌وکار مرتبط نیستند. این هزینه‌ها اغلب ماهیت غیرمستمر یا اتفاقی دارند. آن‌ها در صورت سود و زیان به صورت جداگانه و معمولاً پس از سود عملیاتی گزارش می‌شوند. این جداسازی به استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی کمک می‌کند تا عملکرد عملیاتی شرکت را بدون تأثیر فعالیت‌های جانبی ارزیابی کنند. تحلیلگران اغلب برای بررسی عملکرد کسب‌وکار، هزینه‌های غیرعملیاتی را حذف می‌کنند. این کار باعث می‌شود تأثیرات تأمین مالی و سایر مسائل غیرمرتبط نادیده گرفته شود.  این موضوع اهمیت تفکیک هزینه‌ها را برای ارزیابی دقیق عملکرد برجسته می‌سازد.

۱-۵. مثال‌هایی از هزینه‌های غیرعملیاتی رایج

برای درک بهتر تفاوت، شناخت نمونه‌های مشخص از هزینه‌های غیرعملیاتی مفید است. هزینه‌های بهره ناشی از وام‌ها و استقراض، یک نمونه کلاسیک است. این هزینه مربوط به تأمین مالی کسب‌وکار است، نه اداره آن. زیان ناشی از واگذاری دارایی‌ها، مانند فروش یک کارخانه قدیمی، مثال دیگری است. این زیان نتیجه یک تصمیم  سرمایه‌گذاری است، نه یک فعالیت عملیاتی. سایر نمونه‌های رایج شامل هزینه‌های تجدید ساختار، پرداخت‌های مربوط به تسویه دعاوی حقوقی و زیان‌های ناشی از تسعیر ارز است.  شناسایی این موارد به تحلیلگران کمک می‌کند تا سودآوری پایدار شرکت را بهتر ارزیابی کنند.

بخش ۲: طبقه‌بندی هزینه‌های عملیاتی طبق استاندارد IAS 1

استاندارد حسابداری بین‌المللی ۱ (IAS 1)، چارچوب فعلی برای ارائه هزینه‌ها را مشخص می‌کند. این استاندارد به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا بین دو روش اصلی برای طبقه‌بندی هزینه‌های خود انتخاب کنند. درک این انتخاب برای فهمیدن دلیل تغییرات بنیادین در استاندارد IFRS 18 ضروری است.

۲-۱. دو رویکرد اصلی برای ارائه هزینه‌ها در صورت سود و زیان

استاندارد IAS 1 با عنوان «ارائه صورت‌های مالی»، شرکت‌ها را ملزم به تحلیل و ارائه هزینه‌ها می‌کند. این تحلیل باید بر اساس طبقه‌بندی «بر اساس ماهیت» یا «بر اساس کارکرد» هزینه‌ها باشد. استاندارد، قالب مشخصی را تجویز نمی‌کند. در عوض، از مدیریت می‌خواهد تا روشی را انتخاب کند که اطلاعات قابل اتکاتر و مربوط‌تری ارائه می‌دهد. این انتخاب باید به گونه‌ای باشد که به بهترین نحو، عملکرد مالی شرکت را منعکس کند. این انعطاف‌پذیری، بر عنصر قضاوت حرفه‌ای در استانداردهای IFRS تأکید دارد.

۲-۲. روش ارائه «بر اساس ماهیت هزینه» (Analysis by Nature)

در روش ارائه بر اساس ماهیت، هزینه‌ها بر اساس طبیعت ذاتی خود در صورت سود و زیان تجمیع می‌شوند. در این روش، هزینه‌ها بین کارکردهای مختلف درون شرکت تخصیص داده نمی‌شوند. برای مثال، تمام حقوق و دستمزد کارکنان، اعم از کارکنان تولید، فروش یا اداری، در یک سرفصل با عنوان «هزینه مزایای کارکنان» گروه‌بندی می‌شود.  به طور مشابه، هزینه استهلاک برای تمام دارایی‌ها (مانند ماشین‌آلات تولیدی و ساختمان اداری) تحت عنوان «هزینه استهلاک» ارائه می‌شود. سایر نمونه‌ها شامل هزینه خرید مواد اولیه، هزینه‌های حمل و نقل و هزینه‌های تبلیغات است. این روش نشان می‌دهد که شرکت پول خود را صرف چه چیزهایی کرده است.

۲-۳. مزایا و سادگی روش ارائه بر اساس ماهیت

مزیت اصلی روش ارائه بر اساس ماهیت، سادگی آن است. از آنجا که نیازی به تخصیص هزینه‌ها به بخش‌های کارکردی وجود ندارد، پیاده‌سازی آن آسان‌تر است. این سادگی، پیچیدگی‌های حسابداری و احتمال تخصیص‌های اختیاری و سلیقه‌ای را کاهش می‌دهد. این روش به ویژه برای کسب‌وکارهای کوچک‌تر یا شرکت‌هایی که تخصیص هزینه‌ها به کارکردهای مختلف در آن‌ها دشوار یا بی‌معنا است، جذابیت دارد. به دلیل عدم نیاز به قضاوت‌های پیچیده در تخصیص، اطلاعات حاصل از این روش می‌تواند قابل اتکاتر باشد.

۲-۴. روش ارائه «بر اساس کارکرد هزینه» (Analysis by Function)

روش ارائه بر اساس کارکرد، که به آن روش «بهای تمام‌شده فروش» نیز گفته می‌شود، رویکردی متفاوت دارد. این روش، هزینه‌ها را بر اساس کارکرد آن‌ها در فعالیت‌های شرکت طبقه‌بندی می‌کند. کارکردهای اصلی معمولاً شامل بهای تمام‌شده فروش، فعالیت‌های فروش و بازاریابی، و فعالیت‌های عمومی و اداری هستند.  این رویکرد مستلزم تخصیص هزینه‌هایی با ماهیت یکسان، مانند استهلاک و مزایای کارکنان، به کارکردهای مربوطه است. برای مثال، حقوق کارکنان خط تولید بخشی از بهای تمام‌شده فروش و حقوق مدیران فروش بخشی از هزینه‌های فروش محسوب می‌شود. این روش نشان می‌دهد که شرکت پول خود را چرا و برای تأمین مالی کدام فعالیت‌ها هزینه کرده است.

۲-۵. مزایا و ارتباط بیشتر روش ارائه بر اساس کارکرد

روش ارائه بر اساس کارکرد می‌تواند اطلاعات مربوط‌تری برای استفاده‌کنندگان فراهم کند. این روش با برجسته کردن معیارهای کلیدی عملکرد مانند «سود ناخالص»، تحلیل سودآوری را تسهیل می‌کند. این رویکرد اغلب نحوه مدیریت کسب‌وکار و ساختار گزارشگری داخلی آن را بهتر منعکس می‌کند. به همین دلیل، اکثر کسب‌وکارهای بزرگ و متوسط از این روش استفاده می‌کنند.15 تحلیلگران مالی نیز این روش را ترجیح می‌دهند، زیرا امکان تحلیل حاشیه سود (مانند حاشیه سود ناخالص و عملیاتی) را فراهم می‌کند که ابزاری قدرتمند برای ارزیابی کارایی و کنترل هزینه است.

۲-۶. الزامات افشای اضافی هنگام استفاده از روش کارکرد هزینه

استاندارد IAS 1 یک الزام مهم برای شرکت‌هایی که از روش کارکرد هزینه استفاده می‌کنند، تعیین کرده است. طبق بند ۱۰۴ این استاندارد، این شرکت‌ها باید اطلاعات بیشتری درباره ماهیت هزینه‌ها در یادداشت‌های توضیحی افشا کنند. این افشا باید حداقل شامل هزینه استهلاک و هزینه مزایای کارکنان باشد. این الزام، به نوعی اذعان به نقطه ضعف اصلی روش کارکرد است: پنهان کردن اطلاعات. روش کارکرد، هزینه‌های مختلفی مانند حقوق، استهلاک و مواد را در یک سرفصل مانند «بهای تمام‌شده فروش» تجمیع می‌کند. این تجمیع، مشاهده روند اجزای هزینه را برای تحلیلگر غیرممکن می‌سازد. بنابراین، بند ۱۰۴ به عنوان یک «کنترل جبرانی» عمل می‌کند و شرکت‌ها را مجبور می‌کند تا جزئیات حیاتی «بر اساس ماهیت» را در یادداشت‌ها بازگردانند. این الزام، پیش‌درآمدی بر الزامات افشای سختگیرانه‌تر در IFRS 18 است.

۲-۷. چگونگی انتخاب بین دو روش: معیارها و قضاوت حرفه‌ای

انتخاب بین روش ماهیت و کارکرد یک انتخاب آزاد نیست، بلکه تصمیمی مبتنی بر قضاوت حرفه‌ای است. این انتخاب به عوامل تاریخی، عوامل صنعت و ماهیت خود شرکت بستگی دارد. مدیریت باید روشی را انتخاب کند که مفیدترین اطلاعات را درباره محرک‌های کلیدی سودآوری شرکت ارائه دهد. همچنین، روش انتخابی باید با نحوه مدیریت کسب‌وکار و گزارشگری داخلی آن بیشترین همخوانی را داشته باشد. یک معیار مهم دیگر، قابلیت اتکای تخصیص هزینه‌ها است. اگر تخصیص هزینه‌ها به کارکردهای مختلف به صورت اختیاری و سلیقه‌ای باشد، روش ماهیت باید ترجیح داده شود. در نهایت، هدف اصلی ارائه اطلاعاتی است که برای پیش‌بینی جریان‌های نقدی آتی مفید باشد. 

جدول ۱: مقایسه روش‌های ارائه هزینه طبق IAS 1

ویژگی روش بر اساس ماهیت (By Nature) روش بر اساس کارکرد (By Function)
تعریف تجمیع هزینه‌ها بر اساس طبیعت ذاتی آن‌ها (مثلاً حقوق، استهلاک). طبقه‌بندی هزینه‌ها بر اساس فعالیت‌های شرکت (مثلاً تولید، فروش).
مثال‌های کلیدی هزینه مزایای کارکنان، هزینه استهلاک، هزینه مواد مصرفی، هزینه تبلیغات. بهای تمام‌شده کالای فروش‌رفته، هزینه‌های فروش و توزیع، هزینه‌های عمومی و اداری.
مزایا سادگی، عدم نیاز به تخصیص، کاهش قضاوت‌های اختیاری. ارائه اطلاعات مربوط‌تر برای تحلیل سودآوری، محاسبه سود ناخالص، همسویی با گزارشگری داخلی.
معایب عدم ارائه سود ناخالص، دشواری در ارزیابی کارایی هر بخش. پیچیدگی در تخصیص هزینه‌ها، احتمال تخصیص‌های اختیاری، پنهان شدن روند اجزای هزینه.
الزامات افشای اضافی ندارد. افشای حداقل هزینه استهلاک و هزینه مزایای کارکنان در یادداشت‌های توضیحی.
مناسب برای کسب‌وکارهای کوچک، شرکت‌هایی که تخصیص هزینه در آن‌ها دشوار است. کسب‌وکارهای بزرگ و متوسط، شرکت‌های تولیدی و بازرگانی.

بخش ۳: اجزای کلیدی هزینه‌های عملیاتی

این بخش به تشریح اجزای اصلی تشکیل‌دهنده هزینه‌های عملیاتی می‌پردازد. ارائه جزئیات عملی در این زمینه، به حسابداران و تحلیلگران در انجام وظایف روزمره خود کمک شایانی می‌کند.

۳-۱. بهای تمام‌شده کالای فروش‌رفته (COGS): هزینه‌های مستقیم تولید

بهای تمام‌شده کالای فروش‌رفته (COGS) شامل هزینه‌های مستقیمی است که به تولید کالاهای فروخته‌شده توسط یک شرکت نسبت داده می‌شود.  این سرفصل اغلب بزرگترین هزینه عملیاتی برای شرکت‌های تولیدی و بازرگانی است. برای یک شرکت تولیدی، COGS شامل هزینه مواد اولیه، کار مستقیم و سربار ساخت است. هزینه‌های غیرمستقیم مانند هزینه‌های فروش یا اداری در بهای تمام‌شده کالای فروش‌رفته لحاظ نمی‌شوند. این هزینه اولین قلمی است که از درآمد کسر می‌شود تا «سود ناخالص» به دست آید. سود ناخالص یک معیار حیاتی برای سنجش سودآوری اولیه شرکت است.

۳-۲. هزینه‌های فروش، عمومی و اداری (SG&A): هزینه‌های غیرمستقیم

هزینه‌های فروش، عمومی و اداری (SG&A) شامل تمام هزینه‌های عملیاتی غیرتولیدی است. این هزینه‌ها، مخارج سرباری را منعکس می‌کنند که شرکت در عملیات روزمره خود برای تبلیغ، فروش و تحویل محصولاتش متحمل می‌شود. علاوه بر این، هزینه‌های مربوط به مدیریت کل شرکت نیز در این دسته قرار می‌گیرند. SG&A در صورت سود و زیان، پس از سود ناخالص گزارش می‌شود. تحلیل این دسته از هزینه‌ها کلیدی برای درک کارایی عملیاتی و کنترل هزینه‌های سربار یک شرکت است. این هزینه‌ها را می‌توان به سه زیرمجموعه اصلی تفکیک کرد.

۳-۳. تفکیک هزینه‌های فروش (Selling Expenses)

هزینه‌های فروش به طور مستقیم با تلاش برای فروش محصولات و کسب درآمد مرتبط هستند. این هزینه‌ها در واقع سرمایه‌گذاری‌هایی برای ایجاد درآمد محسوب می‌شوند. نمونه‌های بارز آن شامل هزینه‌های تبلیغات و کمپین‌های بازاریابی است. پورسانت و پاداش فروشندگان، هزینه مواد تبلیغاتی مانند بروشورها و هزینه‌های توزیع و لجستیک مانند حمل‌ونقل کالا به مشتریان نیز در این دسته قرار می‌گیرند. بالا بودن هزینه‌های فروش ممکن است نشان‌دهنده یک استراتژی رشد تهاجمی یا وجود یک بازار بسیار رقابتی باشد.

۳-۴. تفکیک هزینه‌های عمومی (General Expenses)

هزینه‌های عمومی برای حفظ زیرساخت‌های شرکت ضروری هستند، اما مستقیماً به یک کارکرد خاص مرتبط نیستند. این هزینه‌ها که اغلب به عنوان «سربار» شناخته می‌شوند، می‌توانند ثابت یا نیمه‌ثابت باشند. اجاره فضای اداری، هزینه‌های آب، برق و اینترنت (تأسیسات)، حق بیمه‌های عمومی کسب‌وکار و ملزومات اداری نمونه‌هایی از هزینه‌های عمومی هستند. این مخارج، هزینه‌های اساسی برای فعال نگه داشتن محیط کسب‌وکار هستند و بدون آن‌ها فعالیت شرکت مختل می‌شود.

۳-۵. تفکیک هزینه‌های اداری (Administrative Expenses)

هزینه‌های اداری به فعالیت‌های مدیریتی و پشتیبانی شرکت مربوط می‌شوند. این هزینه‌ها در واقع «هزینه اداره کردن خود شرکت» هستند. نمونه‌های اصلی آن شامل حقوق و دستمزد مدیران اجرایی و کارکنان بخش اداری است. هزینه‌های حسابداری و خدمات حقوقی، و هزینه‌های مربوط به خدمات منابع انسانی (HR) نیز در این دسته طبقه‌بندی می‌شوند. بالا بودن هزینه‌های اداری نسبت به درآمد می‌تواند یک نشانه هشداردهنده از عدم کارایی در ساختار مدیریتی شرکت باشد.

جدول ۲: تفکیک نمونه هزینه‌های فروش، عمومی و اداری (SG&A)

نوع هزینه مثال‌های مشخص
هزینه‌های فروش تبلیغات، بازاریابی، پورسانت فروش، مواد تبلیغاتی، هزینه‌های حمل و توزیع.
هزینه‌های عمومی اجاره دفتر، قبوض آب و برق، بیمه عمومی، ملزومات اداری، تعمیر و نگهداری تجهیزات دفتری.
هزینه‌های اداری حقوق مدیران اجرایی و کارکنان ستادی، هزینه‌های حسابداری و حقوقی، خدمات منابع انسانی، پشتیبانی IT.

۳-۶. هزینه استهلاک: یک هزینه عملیاتی غیرنقدی

هزینه استهلاک یک مفهوم حیاتی در حسابداری هزینه‌های عملیاتی است. استهلاک، فرآیند تخصیص بهای تمام‌شده دارایی‌های ثابت مشهود (مانند ماشین‌آلات) و نامشهود (مانند حق اختراع) به دوره‌های عمر مفید آن‌ها است.  اگرچه استهلاک نشان‌دهنده خروج وجه نقد در دوره جاری نیست، اما یک هزینه اقتصادی واقعی محسوب می‌شود. این هزینه به عنوان بخشی از هزینه‌های عملیاتی در صورت سود و زیان شناسایی می‌گردد. درک این موضوع که هزینه‌های عملیاتی شامل اقلام غیرنقدی نیز می‌شوند، برای فهم کامل گزارش‌های مالی و تطبیق سود با جریان نقد ضروری است.

بخش ۴: تحول در گزارشگری با استاندارد IFRS 18

استاندارد IFRS 18 یک تحول بزرگ در گزارشگری مالی محسوب می‌شود. این بخش به چرایی و چگونگی گذار از IAS 1 به IFRS 18 می‌پردازد و آن را به عنوان یک گام تکاملی مهم در شفافیت مالی معرفی می‌کند.

۴-۱. چرا IFRS 18 معرفی شد؟ پاسخ به نیاز سرمایه‌گذاران

استاندارد IFRS 18 در پاسخ مستقیم به درخواست سرمایه‌گذاران برای اطلاعات بهتر و قابل مقایسه‌تر درباره عملکرد مالی شرکت‌ها تدوین شد. سرمایه‌گذاران نگران عدم شفافیت و ثبات رویه در نحوه گزارشگری عملکرد بودند. به ویژه، گسترش استفاده از «معیارهای عملکرد تعریف‌شده توسط مدیریت» (MPMs) که استاندارد مشخصی نداشتند، این نگرانی را تشدید کرده بود.26 بنابراین، IFRS 18 یک تغییر دلخواه نیست، بلکه یک پاسخ بازارمحور به یک مشکل جدی در گزارشگری مالی است. هدف اصلی آن، افزایش قابلیت مقایسه و شفافیت در سطح جهانی است.

۴-۲. معرفی دسته‌بندی‌های جدید: عملیاتی، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی

استاندارد IFRS 18 شرکت‌ها را ملزم می‌کند تا تمام درآمدها و هزینه‌ها را در یکی از پنج دسته طبقه‌بندی کنند. این دسته‌ها عبارتند از: عملیاتی، سرمایه‌گذاری، تأمین مالی، مالیات بر درآمد و عملیات متوقف‌شده. دسته عملیاتی به طور مؤثر به عنوان یک دسته «باقی‌مانده» عمل می‌کند. هر چیزی که در چهار دسته دیگر طبقه‌بندی نشود، در این دسته قرار می‌گیرد. این ساختار جدید، منطق طبقه‌بندی را به طور اساسی تغییر می‌دهد. طبقه‌بندی یک درآمد یا هزینه دیگر بر اساس ماهیت خود آن قلم نیست. بلکه بر اساس ماهیت دارایی، بدهی یا معامله‌ای است که آن قلم از آن ناشی شده است.  برای مثال، زیان کاهش ارزش اگر مربوط به تجهیزات مورد استفاده در عملیات باشد، یک هزینه عملیاتی است. اما اگر مربوط به یک ملک سرمایه‌گذاری باشد، یک هزینه سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. این تغییر، پیوند منسجم‌تری بین صورت‌های مالی ایجاد می‌کند.

۴-۳. تعریف جدید «سود عملیاتی» تحت IFRS 18

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های IFRS 18، معرفی یک سرفصل میانی جدید و الزامی با عنوان «سود یا زیان عملیاتی» است. این سرفصل شامل تمام درآمدها و هزینه‌های طبقه‌بندی شده در دسته عملیاتی است. «سود عملیاتی» اکنون یک اصطلاح تعریف‌شده و استاندارد است که برای همه شرکت‌ها کاربرد دارد. این استانداردسازی، قابلیت مقایسه بین شرکت‌ها را به شدت افزایش می‌دهد.31 هیئت استانداردهای بین‌المللی حسابداری با این کار قصد دارد به ابهامات و «حسابداری خلاقانه» پیرامون معیارهای غیراستاندارد سود عملیاتی پایان دهد. این اقدام، شفافیت و انضباط بیشتری را به گزارشگری مالی تحمیل می‌کند.

۴-۴. تأثیر IFRS 18 بر قابلیت مقایسه بین شرکت‌ها

انتظار می‌رود ساختار استاندارد شده و سرفصل‌های میانی تعریف‌شده در IFRS 18، قابلیت مقایسه بین شرکت‌ها را به طور قابل توجهی افزایش دهد. با این حال، اجرای آن بدون چالش نخواهد بود. نیاز به قضاوت حرفه‌ای در طبقه‌بندی اقلام، به ویژه برای شرکت‌هایی با «فعالیت‌های اصلی مشخص» مانند بانک‌ها، ممکن است همچنان منجر به برخی ناهماهنگی‌ها شود. هدف نهایی، ارائه تصویری شفاف‌تر و سازگارتر از عملکرد شرکت‌ها است. اما دستیابی به این هدف نیازمند دقت و تلاش قابل توجهی از سوی تهیه‌کنندگان صورت‌های مالی خواهد بود. این استاندارد یک دیدگاه متوازن از مزایای مورد انتظار و چالش‌های بالقوه ارائه می‌دهد.

۴-۵. ارائه هزینه‌ها و پایان ارائه ترکیبی

تحت IFRS 18، شرکت‌ها تحلیل هزینه‌های عملیاتی خود را در متن صورت سود و زیان ارائه می‌دهند. این ارائه می‌تواند بر اساس ماهیت، کارکرد یا ترکیبی از این دو باشد. این یک عقب‌نشینی از پیش‌نویس‌های اولیه بود که ارائه ترکیبی را ممنوع می‌کرد. با این حال، اگر هر بخشی از هزینه‌ها بر اساس کارکرد ارائه شود، الزامات افشای جدید و دقیق‌تری در یادداشت‌ها اعمال می‌شود. همچنین، استاندارد استفاده از برچسب‌های مبهم مانند «سایر» را به شدت محدود می‌کند. این قوانین جدید، ضمن حفظ مقداری انعطاف‌پذیری، تضمین می‌کنند که شفافیت اطلاعاتی از بین نرود.

جدول ۳: مقایسه کلیدی IAS 1 و IFRS 18 در ارائه هزینه‌ها

جنبه استاندارد IAS 1 استاندارد IFRS 18
ساختار صورت سود و زیان انعطاف‌پذیر، بدون سرفصل میانی الزامی. ساختاریافته با دسته‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی.
سود عملیاتی تعریف نشده و غیراستاندارد؛ شرکت‌ها می‌توانستند معیارهای خود را ارائه دهند. یک سرفصل میانی الزامی و تعریف‌شده برای همه شرکت‌ها جهت افزایش قابلیت مقایسه.
دسته‌بندی هزینه‌ها انتخاب بین روش «ماهیت» یا «کارکرد» بر اساس قضاوت مدیریت. طبقه‌بندی تمام درآمدها و هزینه‌ها بر اساس ماهیت معامله مولد آن‌ها (عملیاتی، سرمایه‌گذاری و غیره).
ارائه ترکیبی مجاز بود، اما در عمل با مخالفت‌هایی روبرو می‌شد. به صراحت مجاز است، اما با الزامات افشای سختگیرانه‌تر همراه است.
معیارهای عملکرد مدیریتی (MPMs) خارج از صورت‌های مالی و حسابرسی نشده گزارش می‌شد. باید در یک یادداشت توضیحی واحد افشا، تشریح و با نزدیک‌ترین معیار IFRS تطبیق داده شود و حسابرسی می‌شود.

بخش ۵: تحلیل و ارزیابی هزینه‌های عملیاتی

این بخش از گزارشگری فراتر رفته و به تحلیل می‌پردازد. ابزارهایی معرفی می‌شوند که به خواننده کمک می‌کنند تا داده‌هایی را که اکنون نحوه طبقه‌بندی آن‌ها را می‌داند، به درستی تفسیر کند.

۵-۱. تحلیل هم‌اندازه (Common-Size Analysis) صورت سود و زیان

تحلیل هم‌اندازه، که به آن تحلیل عمودی نیز گفته می‌شود، یک ابزار تحلیلی قدرتمند است. در این روش، هر یک از اقلام صورت سود و زیان به صورت درصدی از کل درآمد بیان می‌شود. این کار مقادیر مطلق ریالی را به نسبت‌های نسبی تبدیل می‌کند و مقایسه را تسهیل می‌بخشد. برای مثال، بیان اینکه هزینه‌های SG&A معادل ۲۰ درصد از درآمد است، فوراً تصویری از ساختار هزینه شرکت ارائه می‌دهد. این تحلیل به سرعت نقاط قوت و ضعف ساختار هزینه یک شرکت را آشکار می‌سازد.

۵-۲. کاربرد تحلیل هم‌اندازه در مقایسه با رقبا (Cross-Sectional Analysis)

یکی از بزرگترین مزایای تحلیل هم‌اندازه، امکان مقایسه معنادار بین شرکت‌هایی با اندازه‌های مختلف است.  از آنجا که این تحلیل از درصد استفاده می‌کند، می‌توان حاشیه سود یا نسبت هزینه‌های یک شرکت کوچک را با یک رقیب بزرگ مقایسه کرد. برای مثال، یک تحلیلگر می‌تواند حاشیه هزینه‌های SG&A دو شرکت را برای سنجش کارایی نسبی آن‌ها مقایسه کند. این ابزار به شناسایی استراتژی‌های متفاوت شرکت‌ها کمک می‌کند. شرکتی ممکن است برای کسب سهم بازار بیشتر، حاشیه سود کمتری را بپذیرد که این موضوع در تحلیل هم‌اندازه به وضوح قابل مشاهده است.

۵-۳. تحلیل روند (Trend Analysis) برای پیش‌بینی هزینه‌های عملیاتی

تحلیل روند از داده‌های تاریخی برای شناسایی الگوها و پیش‌بینی روندهای آتی در هزینه‌ها استفاده می‌کند. تحلیلگران می‌توانند با بررسی نسبت هزینه‌ها به فروش در طول زمان، یا با اعمال یک نرخ رشد، هزینه‌های آتی را پیش‌بینی کنند. روش ارائه هزینه‌ها تأثیر مستقیمی بر کیفیت تحلیل روند دارد. ارائه «بر اساس ماهیت» داده‌های شفافی درباره اجزای هزینه مانند «مزایای کارکنان» فراهم می‌کند و تحلیل روند آن را آسان می‌سازد. اما ارائه «بر اساس کارکرد» این روندها را در سرفصل‌هایی مانند COGS پنهان می‌کند و تفسیر را دشوار می‌سازد. به همین دلیل، افشاهای اضافی «بر اساس ماهیت» که هنگام استفاده از روش «کارکرد» الزامی است، ورودی‌های حیاتی برای مدل‌های پیش‌بینی قوی محسوب می‌شوند.

۵-۴. نسبت هزینه‌های عملیاتی (OER) و تفسیر آن

نسبت هزینه‌های عملیاتی (OER) هزینه اداره یک کسب‌وکار را در مقایسه با درآمدی که ایجاد می‌کند، می‌سنجد. این نسبت از تقسیم کل هزینه‌های عملیاتی بر درآمد ناخالص یا کل درآمد محاسبه می‌شود.39 OER یک شاخص کلیدی برای ارزیابی کارایی عملیاتی است. به طور کلی، OER پایین‌تر بهتر است، زیرا نشان‌دهنده کارایی بیشتر و کنترل بهتر هزینه‌ها است. این نسبت به مدیران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا عملکرد شرکت را در طول زمان و در مقایسه با استانداردهای صنعت ارزیابی کنند. افزایش مداوم OER می‌تواند یک علامت هشدار برای کاهش کارایی باشد.

بخش ۶: ملاحظات خاص صنایع

این بخش نشان می‌دهد که اصول کلی هزینه‌های عملیاتی در مدل‌های کسب‌وکار مختلف به شکل‌های متفاوتی پیاده‌سازی می‌شوند. این نگاه دقیق، نشان‌دهنده درک عمیق و تخصصی از موضوع است.

۶-۱. هزینه‌های عملیاتی در شرکت‌های تولیدی: تفکیک هزینه‌های مستقیم و سربار

برای شرکت‌های تولیدی، بخش عمده‌ای از هزینه‌های عملیاتی را بهای تمام‌شده کالای فروش‌رفته (COGS) تشکیل می‌دهد. این هزینه‌ها در «صورت‌هزینه کالای ساخته‌شده» به تفصیل بیان می‌شوند. این صورت‌حساب، هزینه‌ها را به سه دسته اصلی تفکیک می‌کند: مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار کارخانه. سربار کارخانه شامل هزینه‌هایی مانند برق و تعمیرات تجهیزات است. هزینه‌های فروش، عمومی و اداری (SG&A) از این هزینه‌های تولیدی جدا نگه داشته می‌شوند. این تفکیک دقیق، یک نمونه کلاسیک از کاربرد روش «بر اساس کارکرد» است که در آن کارکرد «تولید» به دقت تشریح می‌شود.

۶-۲. هزینه‌های عملیاتی در صنعت خرده‌فروشی: تمرکز بر اجاره و نیروی کار

در صنعت خرده‌فروشی، مدل هزینه متفاوت است. پس از بهای تمام‌شده کالای خریداری‌شده، معمولاً هزینه‌های نیروی کار (حقوق و مزایا) و هزینه‌های اجاره مکان‌های فروشگاهی بزرگترین هزینه‌های عملیاتی هستند. تحلیل در این صنعت بر معیارهایی مانند فروش به ازای هر کارمند و تأثیر موقعیت مکانی فروشگاه‌ها بر سودآوری متمرکز است. ماهیت کسب‌وکار در این صنعت تعیین می‌کند که کدام هزینه‌های عملیاتی اهمیت بیشتری دارند و بنابراین، بیشترین توجه تحلیلی را به خود جلب می‌کنند. مدیریت مؤثر این دو هزینه برای موفقیت در خرده‌فروشی حیاتی است.

۶-۳. تأثیر IFRS 16 (اجاره‌ها) بر هزینه‌های عملیاتی خرده‌فروشان

استاندارد IFRS 16 تأثیر عظیمی بر صنعت خرده‌فروشی گذاشت. این استاندارد اجاره‌های عملیاتی را از خارج ترازنامه به داخل آن منتقل کرد. اکنون این اجاره‌ها به عنوان یک «دارایی حق استفاده» و یک «بدهی اجاره» شناسایی می‌شوند. این تغییر، ارائه صورت سود و زیان را نیز متحول کرد. سرفصل واحد «هزینه اجاره» (یک هزینه عملیاتی) با دو قلم جایگزین شد: هزینه استهلاک دارایی حق استفاده (عملیاتی) و هزینه بهره بدهی اجاره (که اکنون تحت IFRS 18 یک هزینه تأمین مالی است). این جداسازی یک پرداخت واحد به اجزای اقتصادی آن (یک جزء عملیاتی و یک جزء تأمین مالی)، دقیقاً همان منطقی است که زیربنای دسته‌بندی‌های جدید در IFRS 18 را تشکیل می‌دهد. بنابراین، IFRS 16 پیش‌درآمدی بر فلسفه IFRS 18 بود.

۶-۴. هزینه‌های عملیاتی در شرکت‌های SaaS: هزینه‌های میزبانی و پشتیبانی

شرکت‌های نرم‌افزار به عنوان سرویس (SaaS) مدل هزینه منحصر به فردی دارند. هزینه‌های عملیاتی کلیدی در این شرکت‌ها شامل هزینه‌های میزبانی نرم‌افزار (مانند خدمات ابری)، هزینه‌های پرسنل پشتیبانی مشتری و تیم‌های DevOps، و پورسانت فروش است. تحقیق و توسعه (R&D) نیز یک هزینه عملیاتی عمده محسوب می‌شود. حسابداری هزینه‌های پیاده‌سازی و سفارشی‌سازی برای مشتریان پیچیده است. این هزینه‌ها اغلب در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی می‌شوند، زیرا مشتری کنترلی بر نرم‌افزار زیربنایی ندارد. مدل SaaS با محصولات نامشهود و درآمد اشتراکی، چالش‌های خاصی را در طبقه‌بندی هزینه‌ها ایجاد می‌کند و نمونه‌ای عالی از لزوم انطباق اصول IFRS با مدل‌های کسب‌وکار مدرن است.

بخش ۷: نتیجه‌گیری و نگاه به آینده

این بخش پایانی، نکات کلیدی گزارش را جمع‌بندی کرده و توصیه‌هایی آینده‌نگر برای متخصصان حسابداری ارائه می‌دهد.

۷-۱. جمع‌بندی: اهمیت مدیریت هوشمندانه هزینه‌های عملیاتی

هزینه‌های عملیاتی بازتاب مستقیمی از استراتژی اصلی و کارایی یک شرکت هستند. طبقه‌بندی، مدیریت و تحلیل صحیح این هزینه‌ها برای تصمیم‌گیری‌های داخلی و ارتباط با سرمایه‌گذاران خارجی حیاتی است.  از انتخاب روش ارائه تحت IAS 1 تا ساختار جدید و منضبط IFRS 18، هدف همواره افزایش شفافیت و ارائه تصویری دقیق‌تر از عملکرد پایدار شرکت بوده است. مدیریت هوشمندانه هزینه‌های عملیاتی نه تنها به افزایش سودآوری کمک می‌کند، بلکه نشان‌دهنده سلامت و پایداری بلندمدت کسب‌وکار است.

۷-۲. آمادگی برای اجرای IFRS 18: گام‌های پیش رو برای حسابداران

استاندارد IFRS 18 از اول ژانویه ۲۰۲۷ لازم‌الاجرا است، اما شرکت‌ها باید از هم‌اکنون آماده‌سازی را آغاز کنند. این گذار نیازمند تلاش و قضاوت قابل توجهی خواهد بود. گام‌های کلیدی پیش رو شامل موارد زیر است: ارزیابی تأثیر استاندارد بر صورت‌های مالی، شناسایی فعالیت‌های اصلی کسب‌وکار، برنامه‌ریزی برای تغییرات عمده در سیستم‌ها و فرآیندهای حسابداری، و اطلاع‌رسانی تغییرات آتی به ذی‌نفعان. حسابداران و مدیران مالی باید با درک عمیق از الزامات جدید، سازمان خود را برای این تحول مهم در گزارشگری مالی آماده کنند.

————————————————————————————-

برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات با ما در تماس باشید :

تلفن ۱ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲

تلفن ۲ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳

فکس :    ۸۸۲۰۵۷۶۶   ۲۱  ۹۸++

سود در حسابداری

ضعیفمتوسطخوبخیلی خوبعالی (No Ratings Yet)
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × دو =