نسبتهای مالی
مقدمهای بر نسبتهای مالی و اهمیت آنها
نسبتهای مالی : تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و مدیران، برای ارزیابی دقیق عملکرد مالی و وضعیت سلامت یک شرکت، از مجموعه ابزارهای تحلیلی بهره میجویند. در این میان، نسبتهای مالی جایگاه ویژهای دارند. این نسبتها از طریق برقراری ارتباط عددی بین اقلام مختلف صورتهای مالی یک شرکت، مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد، اطلاعات مفیدی را استخراج و ارائه میکنند. اهمیت بنیادین نسبتهای مالی در توانایی آنها برای تبدیل حجم انبوهی از دادههای خام مالی به شاخصهایی قابل فهم، قابل تفسیر و قابل مقایسه نهفته است. این شاخصها به ذینفعان کمک میکنند تا روند عملکرد شرکت را در طول زمان ارزیابی نمایند، آن را با رقبای صنعتی مقایسه کنند و نقاط قوت و ضعف بالقوه را شناسایی نمایند، که نهایتاً به تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری آگاهانهتر منجر میشود.
دستهبندی کلی و کاربرد نسبتهای مالی
متخصصین مالی، نسبتهای مالی را به منظور تسهیل در تحلیل و درک بهتر، به چندین گروه اصلی طبقهبندی میکنند. هر گروه از این نسبتها، جنبه خاصی از عملکرد یا وضعیت مالی شرکت را روشن میسازد. پنج دسته اصلی نسبتهای مالی شامل نسبتهای نقدینگی، نسبتهای سودآوری، نسبتهای اهرمی (یا مدیریت بدهی)، نسبتهای کارایی (یا فعالیت) و نسبتهای ارزش بازار است. نسبتهای نقدینگی، توانایی شرکت را در ایفای تعهدات کوتاهمدت خود میسنجند. نسبتهای سودآوری، میزان موفقیت شرکت را در ایجاد سود از فعالیتهایش نشان میدهند. نسبتهای اهرمی، ساختار سرمایه شرکت و میزان اتکای آن به بدهی را ارزیابی میکنند. نسبتهای کارایی، چگونگی استفاده بهینه شرکت از داراییهایش را در جهت ایجاد فروش و سود بررسی مینمایند و نهایتاً، نسبتهای ارزش بازار، دیدگاه سرمایهگذاران را نسبت به ارزش و عملکرد آتی شرکت منعکس میکنند. تحلیلگران معمولاً مجموعهای از این نسبتها را به طور همزمان برای دستیابی به تصویری جامع از سلامت مالی شرکت به کار میگیرند.
گروه اول: نسبتهای نقدینگی (Liquidity Ratios)
معرفی و کارکرد نسبتهای نقدینگی
نسبتهای نقدینگی، توانایی یک شرکت را برای پرداخت تعهدات مالی کوتاهمدت خود با استفاده از داراییهایی که به سرعت به وجه نقد تبدیل میشوند، اندازهگیری میکنند. این نسبتها برای اعتباردهندگان، تأمینکنندگان و سرمایهگذارانی که به سلامت مالی کوتاهمدت شرکت اهمیت میدهند، بسیار حیاتی هستند. اگر شرکتی نتواند بدهیهای جاری خود را در سررسید پرداخت کند، ممکن است با مشکلات جدی، از جمله افزایش هزینههای تأمین مالی یا حتی ورشکستگی مواجه شود. بنابراین، مدیران شرکت نیز از این نسبتها برای اطمینان از وجود نقدینگی کافی جهت پوشش هزینههای عملیاتی روزمره و تعهدات مالی فوری بهره میجویند. رایجترین نسبتهای این گروه شامل نسبت جاری، نسبت آنی (سریع) و نسبت وجه نقد هستند.
نسبت جاری (Current Ratio): ارزیابی توان پرداخت تعهدات کوتاهمدت
نسبت جاری یکی از شناختهشدهترین شاخصهای نقدینگی است که توانایی شرکت را در بازپرداخت بدهیهای کوتاهمدت (با سررسید کمتر از یک سال) با استفاده از داراییهای جاری خود نشان میدهد. داراییهای جاری شامل وجه نقد، حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و سایر داراییهایی است که انتظار میرود طی یک سال به وجه نقد تبدیل شوند. این نسبت نشان میدهد شرکت به ازای هر واحد پولی بدهی جاری، چه میزان دارایی جاری در اختیار دارد. به طور کلی، تحلیلگران نسبت جاری بالاتر از ۱ را مطلوبتر میدانند، اما میزان بهینه آن بسته به صنعت و شرایط خاص شرکت متفاوت است.
فرمول محاسبه نسبت جاری
نسبت جاری = کل داراییهای جاری / کل بدهیهای جاری
نسبت آنی (Quick Ratio یا Acid-Test Ratio): سنجش نقدینگی سریع
نسبت آنی، که به آن نسبت سریع یا آزمون اسیدی نیز میگویند، معیار محافظهکارانهتری برای ارزیابی توانایی شرکت در پرداخت فوری تعهدات کوتاهمدت ارائه میدهد. این نسبت، داراییهای جاری با نقدشوندگی کمتر، مانند موجودی کالا و گاهی پیشپرداختها را از صورت کسر حذف میکند، زیرا ممکن است این داراییها به سرعت و بدون کاهش ارزش قابل توجه به وجه نقد تبدیل نشوند. کارکرد این نسبت نشان دادن توان شرکت برای پوشش بدهیهای جاری بدون اتکا به فروش موجودی کالا است. نسبت آنی ۱ یا بالاتر معمولاً نشاندهنده وضعیت نقدینگی قویتر است.
فرمول محاسبه نسبت آنی
نسبت آنی = (داراییهای جاری – موجودی کالا – پیشپرداختها) / بدهیهای جاری
یا به طور رایجتر:
نسبت آنی = (وجه نقد و معادلهای آن + سرمایهگذاریهای کوتاهمدت + حسابهای دریافتنی خالص) / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد (Cash Ratio): سنجش توان پرداخت فوری با وجه نقد
نسبت وجه نقد، محافظهکارانهترین نسبت نقدینگی است و توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای جاری خود تنها با استفاده از وجه نقد و معادلهای وجه نقد (مانند اوراق خزانه کوتاهمدت) ارزیابی میکند. این نسبت نشان میدهد شرکت تا چه حد میتواند بدون نیاز به فروش سایر داراییهای جاری، تعهدات کوتاهمدت خود را ایفا کند. اگرچه نسبت بالای وجه نقد امنیت مالی را نشان میدهد، اما نگهداری بیش از حد وجه نقد نیز میتواند به معنای عدم استفاده بهینه از منابع و از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری سودآور باشد.
فرمول محاسبه نسبت وجه نقد
نسبت وجه نقد = (وجه نقد + معادلهای وجه نقد) / کل بدهیهای جاری
گروه دوم: نسبتهای سودآوری (Profitability Ratios)
معرفی و کارکرد نسبتهای سودآوری
نسبتهای سودآوری، میزان موفقیت یک شرکت را در ایجاد سود از محل درآمدها و عملیات خود، نسبت به هزینهها و سرمایهگذاریهای انجام شده در یک دوره زمانی مشخص، ارزیابی میکنند. این نسبتها برای مدیران، سهامداران و اعتباردهندگان بسیار حائز اهمیت هستند، زیرا تصویر روشنی از کارایی عملیاتی، توانایی مدیریت در کنترل هزینهها و در نهایت، بازده سرمایهگذاری ارائه میدهند. سودآوری پایدار، عامل کلیدی در رشد و بقای بلندمدت شرکتها محسوب میشود. از جمله مهمترین نسبتهای این گروه میتوان به نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت حاشیه سود خالص، بازده داراییها (ROA) و بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) اشاره کرد.
نسبت حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin): سنجش سودآوری اولیه
نسبت حاشیه سود ناخالص، کارایی شرکت را در تولید و فروش محصولات یا خدمات، پس از کسر هزینههای مستقیم مرتبط با تولید (بهای تمام شده کالای فروش رفته)، نشان میدهد. این نسبت بیان میکند که شرکت به ازای هر واحد پولی از فروش، چه مقدار سود ناخالص کسب کرده است. کارکرد این نسبت در ارزیابی اثربخشی سیاستهای قیمتگذاری و کنترل هزینههای تولید است. حاشیه سود ناخالص بالاتر عموماً نشاندهنده وضعیت مطلوبتر و توانایی بیشتر شرکت در پوشش سایر هزینهها و ایجاد سود خالص است.
فرمول محاسبه نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص (درآمد فروش)) * ۱۰۰%
که در آن:
سود ناخالص = فروش خالص – بهای تمام شده کالای فروش رفته
نسبت حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin): ارزیابی سودآوری عملیات اصلی
نسبت حاشیه سود عملیاتی، سودآوری شرکت را از محل عملیات اصلی و معمول آن، قبل از کسر هزینههای مالی (بهره) و مالیات، اندازهگیری میکند. سود عملیاتی (که به آن EBIT یا سود قبل از بهره و مالیات نیز میگویند) از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و کلیه هزینههای عملیاتی (مانند هزینههای فروش، اداری و عمومی و هزینههای تحقیق و توسعه) از فروش خالص به دست میآید. این نسبت نشان میدهد شرکت با چه کارایی فعالیتهای اصلی خود را مدیریت میکند.
فرمول محاسبه نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی (EBIT) / فروش خالص (درآمد فروش)) * ۱۰۰%
نسبت حاشیه سود خالص (Net Profit Margin): ارزیابی سودآوری نهایی
نسبت حاشیه سود خالص، سودآوری نهایی یک شرکت را پس از کسر تمامی هزینهها، شامل بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینههای عملیاتی، هزینههای مالی (بهره) و مالیات بر درآمد، از کل درآمدها نشان میدهد. این نسبت درصد سودی را که از هر واحد پولی فروش برای شرکت باقی میماند، مشخص میکند. کارکرد این نسبت در نمایش کارایی کلی شرکت در مدیریت تمام هزینهها و تبدیل درآمد به سود قابل تخصیص به سهامداران است. حاشیه سود خالص بالاتر، جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران دارد و نشاندهنده توانایی شرکت در حفظ سود پس از تمام تعهدات است.
فرمول محاسبه نسبت حاشیه سود خالص
نسبت حاشیه سود خالص = (سود خالص (پس از کسر مالیات) / فروش خالص (درآمد فروش)) * ۱۰۰%
بازده حقوق صاحبان سهام (Return on Equity – ROE): ارزیابی بازده سرمایه سهامداران
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، یکی از مهمترین شاخصهای سودآوری برای سهامداران است، زیرا نشان میدهد شرکت با استفاده از سرمایهای که سهامداران عادی در آن سرمایهگذاری کردهاند، چه میزان سود ایجاد نموده است. این نسبت بیانگر کارایی مدیریت در استفاده از منابع سهامداران برای تولید سود است. ROE بالاتر عموماً مطلوب تلقی میشود، اما تحلیلگران باید آن را در کنار سایر نسبتها، بهویژه نسبتهای اهرمی، بررسی کنند تا از عدم اتکای بیش از حد به بدهی برای افزایش این نسبت اطمینان حاصل کنند.
فرمول محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) = (سود خالص (پس از کسر سود سهام ممتاز) / متوسط حقوق صاحبان سهام عادی) * ۱۰۰%
بازده داراییها (Return on Assets – ROA): سنجش کارایی استفاده از داراییها
نسبت بازده داراییها، کارایی کلی یک شرکت را در استفاده از کل داراییهای خود برای ایجاد سود اندازهگیری میکند، صرفنظر از اینکه این داراییها از چه محلی (بدهی یا حقوق صاحبان سهام) تأمین مالی شدهاند. این نسبت نشان میدهد که شرکت به ازای هر واحد پولی از داراییهای خود، چه میزان سود کسب کرده است. کارکرد این نسبت در ارزیابی اثربخشی مدیریت در بهکارگیری داراییهای شرکت برای تولید سود است. ROA بالاتر نشاندهنده کارایی بیشتر در استفاده از منابع و توانایی بهتر برای ایجاد سود از پایه داراییهای موجود است.
فرمول محاسبه بازده داراییها (ROA)
بازده داراییها (ROA) = (سود خالص (پس از کسر مالیات) / متوسط کل داراییها) * ۱۰۰%
(گاهی تحلیلگران از سود قبل از بهره و مالیات یا EBIT در صورت کسر استفاده میکنند تا اثر ساختار تأمین مالی حذف گردد: ROA (بر مبنای EBIT) = (سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) / متوسط کل داراییها) * ۱۰۰%)
گروه سوم: نسبتهای اهرمی یا مدیریت بدهی (Leverage or Debt Management Ratios)
معرفی و کارکرد نسبتهای اهرمی
نسبتهای اهرمی، که گاهی تحلیلگران آنها را نسبتهای مدیریت بدهی یا نسبتهای توانایی پرداخت بدهیهای بلندمدت نیز مینامند، میزان اتکای یک شرکت به بدهی برای تأمین مالی داراییهای خود و همچنین توانایی شرکت را در بازپرداخت تعهدات بلندمدت و پوشش هزینههای مالی مرتبط با آن بدهیها، ارزیابی میکنند. استفاده از بدهی (اهرم مالی) میتواند بازده حقوق صاحبان سهام را افزایش دهد، اما همزمان ریسک مالی شرکت را نیز بالا میبرد. این نسبتها برای اعتباردهندگان بلندمدت و سرمایهگذارانی که به پایداری مالی و ریسک اعتباری شرکت اهمیت میدهند، بسیار مهم هستند.
نسبت بدهی به کل داراییها (Debt-to-Assets Ratio): نشانگر درصد تامین مالی از طریق بدهی
نسبت بدهی به کل داراییها، درصدی از کل داراییهای شرکت را که از طریق ایجاد بدهی تأمین مالی شده است، نشان میدهد. این نسبت تصویر کلیتری از میزان اهرم مورد استفاده شرکت ارائه میدهد و بیان میکند که چه سهمی از داراییهای شرکت در صورت ورشکستگی، متعلق به اعتباردهندگان است. کارکرد این نسبت در سنجش میزان کلی بدهیهای شرکت نسبت به داراییهای آن است. نسبت بالاتر به معنای ریسک بیشتر برای اعتباردهندگان است، زیرا در صورت انحلال شرکت، بخش بیشتری از داراییها باید صرف بازپرداخت بدهیها شود.
فرمول محاسبه نسبت بدهی به کل داراییها
نسبت بدهی به کل داراییها = (کل بدهیها / کل داراییها) * ۱۰۰%
نسبت مالکانه (Equity Ratio یا Equity to Assets Ratio): نشانگر سهم مالکیت سهامداران
نسبت مالکانه، که به آن نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها نیز گفته میشود، درصدی از کل داراییهای شرکت را که از طریق حقوق صاحبان سهام (سرمایه سهامداران) تأمین مالی شده است، نشان میدهد. این نسبت مکمل نسبت بدهی به کل داراییها است (مجموع این دو نسبت برابر با ۱ یا ۱۰۰% میشود). کارکرد اصلی این نسبت، نشان دادن میزان مالکیت سهامداران بر داراییهای شرکت و در نتیجه، درجه ریسکپذیری شرکت از دیدگاه اعتباردهندگان است. نسبت مالکانه بالاتر بیانگر اتکای کمتر به بدهی، استحکام مالی بیشتر و ریسک مالی پایینتر برای شرکت است.
فرمول محاسبه نسبت مالکانه
نسبت مالکانه = (کل حقوق صاحبان سهام / کل داراییها) * ۱۰۰%
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (Debt-to-Equity Ratio): تحلیل ساختار سرمایه
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، تناسب بین منابع مالی تأمین شده از طریق بدهی (اعتباردهندگان) و منابع مالی تأمین شده از طریق سرمایه سهامداران را نشان میدهد. این نسبت نشان میدهد که شرکت به ازای هر واحد پولی از حقوق صاحبان سهام، چه میزان بدهی دارد. کارکرد این نسبت در ارزیابی ریسک مالی شرکت است. نسبت بالاتر بیانگر اتکای بیشتر به بدهی و در نتیجه، ریسک مالی بالاتر برای سهامداران و اعتباردهندگان است. میزان مطلوب این نسبت در صنایع مختلف متفاوت است.
فرمول محاسبه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهیها (جاری و بلندمدت) / کل حقوق صاحبان سهام
<strong>نسبت پوشش بهره (Interest Coverage Ratio یا Times Interest Earned – TIE): توانایی پرداخت هزینههای بهره
<p>نسبت پوشش بهره، توانایی یک شرکت را در پرداخت هزینههای بهره مربوط به بدهیهای خود از محل سود عملیاتیاش (EBIT)، اندازهگیری میکند. این نسبت نشان میدهد که سود عملیاتی شرکت چند برابر هزینه بهره آن است و به عنوان معیاری برای سنجش حاشیه اطمینان شرکت در بازپرداخت بهره تلقی میشود. کارکرد این نسبت در ارزیابی ظرفیت شرکت برای سرویسدهی به بدهیهای بهرهدار خود است. نسبت بالاتر نشاندهنده توانایی بیشتر شرکت در پرداخت بهره و ریسک کمتر برای اعتباردهندگان است. معمولاً نسبتی که چندین برابر هزینه بهره باشد، مطلوبتر است.
فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره
نسبت پوشش بهره = سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) / هزینه بهره
گروه چهارم: نسبتهای کارایی یا فعالیت (Efficiency or Activity Ratios)
معرفی و کارکرد نسبتهای کارایی
نسبتهای کارایی، که به آنها نسبتهای فعالیت یا گردش نیز میگویند، چگونگی استفاده مؤثر یک شرکت از داراییها و مدیریت بدهیهای خود را برای ایجاد درآمد ارزیابی میکنند. این نسبتها نشان میدهند که شرکت با چه سرعتی داراییهای مختلف خود مانند موجودی کالا و حسابهای دریافتنی را به وجه نقد یا فروش تبدیل میکند و یا با چه کارایی از داراییهای ثابت و کل داراییهای خود در جهت تولید درآمد بهره میگیرد. مدیریت کارآمد داراییها برای به حداکثر رساندن سودآوری و جریان وجوه نقد ضروری است. نسبتهای مهم در این گروه شامل گردش موجودی کالا، دوره وصول مطالبات، گردش حسابهای پرداختنی، دوره پرداخت بدهیها و گردش کل داراییها هستند.
گردش موجودی کالا (Inventory Turnover): سنجش سرعت فروش موجودی
نسبت گردش موجودی کالا نشان میدهد که یک شرکت در یک دوره مالی معین، چند بار به طور متوسط موجودی کالای خود را فروخته و جایگزین کرده است. این نسبت کارایی شرکت را در مدیریت موجودی کالا و تبدیل آن به فروش ارزیابی میکند. کارکرد این نسبت در سنجش سرعت فروش محصولات است. گردش بالاتر معمولاً نشاندهنده مدیریت کارآمد موجودی و فروش قوی است، اما گردش بسیار بالا نیز ممکن است به معنای سطح پایین موجودی و از دست رفتن فرصتهای فروش باشد.
فرمول محاسبه گردش موجودی کالا
گردش موجودی کالا = بهای تمام شده کالای فروش رفته / متوسط موجودی کالا
که در آن:
متوسط موجودی کالا = (موجودی کالای ابتدا دوره + موجودی کالای پایان دوره) / ۲
دوره گردش موجودی کالا (Days Inventory Outstanding – DIO): متوسط روزهای نگهداری موجودی
دوره گردش موجودی کالا، میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت موجودی کالای خود را قبل از فروش نگهداری میکند، نشان میدهد. این نسبت از تقسیم تعداد روزهای سال بر نسبت گردش موجودی کالا به دست میآید. دوره کوتاهتر عموماً مطلوبتر است زیرا به معنای تبدیل سریعتر موجودی به فروش و کاهش هزینههای نگهداری است.
فرمول محاسبه دوره گردش موجودی کالا
دوره گردش موجودی کالا (DIO) = ۳۶۵ روز / گردش موجودی کالا
یا:
دوره گردش موجودی کالا (DIO) = (متوسط موجودی کالا / بهای تمام شده کالای فروش رفته) * ۳۶۵ روز
گردش حسابهای دریافتنی (Receivables Turnover): سنجش سرعت وصول مطالبات
نسبت گردش حسابهای دریافتنی نشان میدهد که یک شرکت در یک دوره مالی معین، چند بار به طور متوسط حسابهای دریافتنی خود را (ناشی از فروش اعتباری) وصول کرده است. این نسبت کارایی شرکت را در اعطای اعتبار و جمعآوری مطالبات از مشتریان ارزیابی میکند. گردش بالاتر به معنای وصول سریعتر مطالبات و مدیریت بهتر اعتبار است.
فرمول محاسبه گردش حسابهای دریافتنی
گردش حسابهای دریافتنی = فروش خالص اعتباری سالانه / متوسط حسابهای دریافتنی خالص
که در آن:
متوسط حسابهای دریافتنی خالص = (حسابهای دریافتنی خالص ابتدا دوره + حسابهای دریافتنی خالص پایان دوره) / ۲
دوره وصول مطالبات (Days Sales Outstanding – DSO): ارزیابی سرعت نقد شدن مطالبات
دوره وصول مطالبات، میانگین تعداد روزهایی را که طول میکشد تا یک شرکت پس از انجام فروش اعتباری، وجوه نقد مربوط به آن را از مشتریان خود دریافت کند، اندازهگیری میکند. این نسبت به ارزیابی کارایی شرکت در مدیریت حسابهای دریافتنی و سیاستهای اعتباری آن کمک میکند. کارکرد این نسبت در سنجش سرعت تبدیل مطالبات به وجه نقد است. DSO کوتاهتر عموماً مطلوبتر است و نشاندهنده مدیریت بهتر اعتبارات و جریان نقدی قویتر است.
فرمول محاسبه دوره وصول مطالبات (DSO)
دوره وصول مطالبات (DSO) = ۳۶۵ روز / گردش حسابهای دریافتنی
یا:
دوره وصول مطالبات (DSO) = (متوسط حسابهای دریافتنی خالص / فروش خالص اعتباری سالانه) * ۳۶۵ روز
گردش حسابهای پرداختنی (Payables Turnover): سنجش سرعت پرداخت به تامینکنندگان
نسبت گردش حسابهای پرداختنی نشان میدهد که یک شرکت در یک دوره مالی معین، چند بار به طور متوسط حسابهای پرداختنی خود را به تامینکنندگان پرداخت کرده است. این نسبت میتواند نشاندهنده سیاست شرکت در قبال پرداخت به تامینکنندگان و همچنین قدرت چانهزنی آن باشد.
فرمول محاسبه گردش حسابهای پرداختنی
گردش حسابهای پرداختنی = کل خریدهای اعتباری سالانه / متوسط حسابهای پرداختنی
(اگر خریدهای اعتباری در دسترس نباشد، گاهی از بهای تمام شده کالای فروش رفته به عنوان تقریبی استفاده میشود، اما این روش دقت کمتری دارد.)
دوره پرداخت بدهیها (Days Payables Outstanding – DPO): متوسط روزهای تاخیر در پرداخت
دوره پرداخت بدهیها، میانگین تعداد روزهایی را که طول میکشد تا یک شرکت بدهیهای خود را به تامینکنندگان پرداخت کند، نشان میدهد. DPO طولانیتر میتواند به معنای استفاده شرکت از اعتبار تامینکنندگان به عنوان یک منبع تأمین مالی کوتاهمدت باشد، اما اگر بیش از حد طولانی شود، ممکن است به روابط با تامینکنندگان آسیب بزند.
فرمول محاسبه دوره پرداخت بدهیها
دوره پرداخت بدهیها (DPO) = ۳۶۵ روز / گردش حسابهای پرداختنی
یا:
دوره پرداخت بدهیها (DPO) = (متوسط حسابهای پرداختنی / کل خریدهای اعتباری سالانه) * ۳۶۵ روز
گردش داراییهای ثابت (Fixed Asset Turnover): کارایی استفاده از داراییهای ثابت
نسبت گردش داراییهای ثابت، کارایی شرکت را در استفاده از داراییهای ثابت خود (مانند ماشینآلات، تجهیزات و ساختمانها) برای ایجاد فروش اندازهگیری میکند. این نسبت نشان میدهد که شرکت به ازای هر واحد پولی سرمایهگذاری شده در داراییهای ثابت، چه میزان فروش ایجاد کرده است. نسبت بالاتر عموماً نشاندهنده استفاده مؤثرتر از داراییهای ثابت است.
فرمول محاسبه گردش داراییهای ثابت
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص (درآمد فروش) / متوسط خالص داراییهای ثابت
گردش کل داراییها (Total Asset Turnover): سنجش کارایی کلی داراییها
نسبت گردش کل داراییها، کارایی شرکت را در استفاده از کل داراییهای خود برای ایجاد فروش اندازهگیری میکند. این نسبت نشان میدهد که شرکت به ازای هر واحد پولی از داراییها، چه میزان فروش ایجاد کرده است. این نسبت معیار خوبی برای ارزیابی چگونگی استفاده مدیریت از پایه دارایی شرکت برای تولید درآمد است. نسبت بالاتر عموماً نشاندهنده استفاده مؤثرتر از داراییها است، هرچند که سطح بهینه آن میتواند بین صنایع مختلف بسیار متفاوت باشد.
فرمول محاسبه گردش کل داراییها
گردش کل داراییها = فروش خالص (درآمد فروش) / متوسط کل داراییها
گروه پنجم: نسبتهای ارزش بازار (Market Value Ratios)
معرفی و کارکرد نسبتهای ارزش بازار
نسبتهای ارزش بازار، دیدگاه سرمایهگذاران را در بازار سهام نسبت به عملکرد گذشته و چشمانداز آتی یک شرکت سهامی عام منعکس میکنند. این نسبتها معمولاً قیمت جاری هر سهم شرکت را به سودآوری، ارزش دفتری یا سود تقسیمی آن مرتبط میسازند. تحلیلگران و سرمایهگذاران از این نسبتها برای ارزیابی جذابیت سهام یک شرکت برای سرمایهگذاری و مقایسه ارزشگذاری آن با سایر شرکتهای مشابه در بازار استفاده میکنند. این نسبتها به ویژه زمانی کاربرد دارند که سهام شرکت در بورس اوراق بهادار معامله میشود.
سود هر سهم (EPS)، نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) و بازده سود تقسیمی از جمله مهمترین نسبتهای این گروه هستند.
سود هر سهم (Earnings Per Share – EPS): <strong>سودآوری به ازای هر سهم
سود هر سهم یکی از پرکاربردترین و مهمترین شاخصهای عملکردی برای شرکتهای سهامی عام است که نشان میدهد چه میزان از سود خالص شرکت به هر سهم عادی آن تعلق میگیرد. این نسبت به طور گسترده توسط سرمایهگذاران برای ارزیابی سودآوری شرکت و مقایسه آن با سایر شرکتها استفاده میشود. کارکرد این نسبت در نمایش میزان سودآوری شرکت به ازای هر سهم عادی است. رشد EPS در طول زمان معمولاً به عنوان نشانهای مثبت از عملکرد شرکت تلقی میشود.
فرمول محاسبه سود هر سهم (EPS)
سود هر سهم (EPS) = (سود خالص – سود سهام ممتاز) / تعداد متوسط وزنی سهام عادی در جریان طی دوره
نسبت قیمت به درآمد (Price-to-Earnings Ratio – P/E): ارزیابی ارزش بازار سهام
نسبت قیمت به درآمد، انتظارات بازار را از رشد و سودآوری آتی یک شرکت نشان میدهد و بیان میکند که سرمایهگذاران حاضرند به ازای هر واحد پولی از سود فعلی یا پیشبینیشده شرکت، چه مبلغی برای خرید سهام آن بپردازند. این نسبت یکی از متداولترین معیارها برای ارزیابی گران یا ارزان بودن سهام یک شرکت است. کارکرد این نسبت در سنجش ارزشگذاری بازار برای سهام شرکت است. P/E بالا ممکن است نشاندهنده انتظارات رشد بالا یا بیش از حد ارزشگذاری شدن سهم باشد، در حالی که P/E پایین میتواند نشاندهنده انتظارات رشد کمتر یا کمتر از ارزش واقعی بودن سهم باشد.
فرمول محاسبه نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد (P/E) = قیمت جاری بازار هر سهم / سود هر سهم (EPS)
نسبت قیمت به ارزش دفتری (Price-to-Book Ratio – P/B یا Market-to-Book Ratio): مقایسه ارزش بازار با ارزش دفتری
نسبت قیمت به ارزش دفتری، قیمت جاری بازار هر سهم را با ارزش دفتری هر سهم (که از تقسیم حقوق صاحبان سهام بر تعداد سهام عادی به دست میآید) مقایسه میکند. این نسبت نشان میدهد بازار مایل است چه ضریبی را برای ارزش دفتری خالص داراییهای شرکت بپردازد. نسبت P/B بالاتر از ۱ نشان میدهد که بازار ارزش بیشتری برای شرکت نسبت به آنچه در دفاتر ثبت شده، قائل است، که میتواند به دلیل داراییهای نامشهود، پتانسیل رشد یا سودآوری بالا باشد.
فرمول محاسبه نسبت قیمت به ارزش دفتری
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B) = قیمت جاری بازار هر سهم / ارزش دفتری هر سهم
که در آن:
ارزش دفتری هر سهم = کل حقوق صاحبان سهام عادی / تعداد سهام عادی در جریان
بازده سود تقسیمی (Dividend Yield): بازده از محل سود تقسیمی
بازده سود تقسیمی، درصدی از بازدهی را که سرمایهگذار تنها از محل دریافت سود نقدی سهام (سود تقسیمی) به دست میآورد، نسبت به قیمت جاری بازار سهم نشان میدهد. این نسبت برای سرمایهگذارانی که به دنبال درآمد جاری از سرمایهگذاری خود هستند، اهمیت دارد. کارکرد این نسبت در نمایش میزان بازده نقدی سرمایهگذاری در سهام یک شرکت است، بدون در نظر گرفتن افزایش یا کاهش قیمت خود سهم.
فرمول محاسبه بازده سود تقسیمی
بازده سود تقسیمی = (سود تقسیمی سالانه هر سهم / قیمت جاری بازار هر سهم) * ۱۰۰%
نسبت پرداخت سود تقسیمی (Dividend Payout Ratio): درصد سود توزیع شده
نسبت پرداخت سود تقسیمی، درصدی از سود خالص شرکت را که به عنوان سود نقدی به سهامداران پرداخت شده است، نشان میدهد. این نسبت سیاست شرکت را در قبال تقسیم سود و نگهداری سود انباشته برای سرمایهگذاری مجدد نشان میدهد. شرکتهای در حال رشد معمولاً نسبت پرداخت سود کمتری دارند، در حالی که شرکتهای بالغتر ممکن است بخش بیشتری از سود خود را توزیع کنند.
فرمول محاسبه نسبت پرداخت سود تقسیمی
نسبت پرداخت سود تقسیمی = (کل سود تقسیمی پرداخت شده به سهامداران عادی / سود خالص قابل تخصیص به سهامداران عادی) * ۱۰۰%
یا:
نسبت پرداخت سود تقسیمی = (سود تقسیمی هر سهم / سود هر سهم) * ۱۰۰%
جمعبندی و ملاحظات در تحلیل نسبتهای مالی
تحلیل نسبتهای مالی ابزاری قدرتمند برای ارزیابی عملکرد و سلامت مالی شرکتها فراهم میکند. با این حال، استفاده از این نسبتها نیازمند در نظر گرفتن ملاحظات مهمی است. تحلیلگران نباید تنها به یک نسبت یا یک گروه از نسبتها اتکا کنند؛ بلکه باید تصویری جامع از طریق بررسی همزمان نسبتهای مختلف و در نظر گرفتن روندهای تاریخی و مقایسههای صنعتی به دست آورند. کیفیت اطلاعات حسابداری مبنای محاسبات، تأثیر روشهای مختلف حسابداری و همچنین شرایط خاص اقتصادی و صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، همگی بر تفسیر نسبتها تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، عوامل کیفی مانند کیفیت مدیریت، نوآوری، شهرت برند و رضایت مشتریان نیز که در نسبتهای مالی منعکس نمیشوند، باید در ارزیابی نهایی مد نظر قرار گیرند.
————————————————————————————-
برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات حسابداری با ما در تماس باشید :
تلفن ۱ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲
تلفن ۲ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳
فکس : ۸۸۲۰۵۷۶۶ ۲۱ ۹۸++
Email: Info@ArghamNegar.com
منابع
- Investopedia: (برای دسترسی به تعاریف و فرمولهای خاص، نسبت مورد نظر را در سایت جستجو کنید. مقالات متعددی در زمینه هر یک از این نسبتها موجود است.)
- Corporate Finance Institute (CFI) – Financial Ratios: (منبعی جامع برای انواع نسبتهای مالی و کاربرد آنها)
- AccountingTools – Financial Ratios: (شامل توضیحات و فرمولهای مختلف نسبتهای مالی)
- MyAccountingCourse – Financial Ratios: (ارائه دهنده آموزشهای حسابداری و مالی از جمله نسبتهای مالی)
- U.S. Securities and Exchange Commission (SEC) – A Guide to Financial Statement Analysis: (راهنمایی برای تحلیل صورتهای مالی که شامل بحث نسبتها نیز میشود.)
- CFA Institute – Financial Reporting and Analysis: (منابع آموزشی CFA Institute معمولاً شامل تحلیل عمیق نسبتهای مالی است. برای دسترسی به مطالب خاص، جستجو در سایت توصیه میشود.)
- ReadyRatios – Financial Ratio Analysis: (ابزار آنلاین و همچنین توضیحات مفیدی در مورد نسبتها ارائه میدهد.)