موسسه خدمات حسابداری ارقام نگر خبره آماده خدمات رسانی و مشاوره در زمینه خدمات حسابداری ، خدمات مالیاتی و مشاوره تامین اجتماعی به تمامی سازمان ها و شرکت های میباشد. برای مشاوره با ما در ارتباط باشید.

موجودی کالا و مواد

موجودی کالا و مواد

موجودی کالا و مواد

موجودی کالا و مواد

موجودی کالا و مواد بر اساس استانداردهای IFRS

بخش ۱: مقدمه: نقش استراتژیک حسابداری موجودی کالا و مواد

حسابداری صحیح برای موجودی کالا و مواد یکی از موضوعات اصلی در گزارشگری مالی است. این دارایی‌ها بخش قابل توجهی از ترازنامه بسیاری از شرکت‌ها را تشکیل می‌دهند. استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۲ (IAS 2) روش حسابداری موجودی‌ها را تجویز می‌کند. هدف اصلی این استاندارد، تعیین بهای تمام شده‌ای است که باید به عنوان دارایی شناسایی شود. این مبلغ تا زمان شناسایی درآمدهای مرتبط، در صورت‌های مالی حمل می‌شود. نحوه برخورد با موجودی کالا و مواد به طور مستقیم بر سودآوری و وضعیت مالی شرکت تأثیر می‌گذارد.

رویکرد IAS 2 فراتر از یک الزام صرفاً تطبیقی است. این استاندارد یک ابزار استراتژیک برای مدیریت مالی محسوب می‌شود. تصمیمات اتخاذ شده تحت این استاندارد، مانند انتخاب فرمول بهای تمام شده، مستقیماً بر بهای تمام شده کالای فروش رفته (COGS) تأثیر دارد. این موضوع به نوبه خود، سود ناخالص و سود خالص گزارش شده را شکل می‌دهد. بنابراین، مدیریت موجودی کالا و مواد یک تصمیم مدیریتی استراتژیک است. این تصمیم می‌تواند به طور قانونی عملکرد گزارش شده شرکت به سهامداران و سرمایه‌گذاران را شکل دهد.

اصول مندرج در IAS 2 برای جلوگیری از دستکاری سود طراحی شده‌اند. این استاندارد به دنبال ارائه تصویری وفادار از واقعیت اقتصادی است. برای مثال، استاندارد استفاده از روش LIFO را ممنوع کرده است.  زیرا این روش می‌تواند سود و زیان را تحریف کند و ترازنامه را با ارقام قدیمی نمایش دهد.  با الزام به ثبات رویه در استفاده از فرمول‌های مجاز، IFRS به طور فعال راهکارهایی را می‌بندد که می‌توانند برای کسب “اثرات از پیش تعیین شده بر سود یا زیان” استفاده شوند.  این امر فلسفه بنیادین IFRS را نشان می‌دهد. گزارشگری مالی باید جوهر اقتصادی را بر فرم قانونی یا انگیزه‌های مالیاتی اولویت دهد.

بخش ۲: تعریف موجودی کالا و مواد طبق استاندارد IAS 2

استاندارد IAS 2 تعریف دقیقی برای موجودی کالا و مواد ارائه می‌دهد. موجودی‌ها دارایی‌هایی هستند که در یکی از سه دسته زیر قرار می‌گیرند. اول، دارایی‌هایی که برای فروش در روال عادی فعالیت تجاری نگهداری می‌شوند (کالاهای ساخته شده). دوم، دارایی‌هایی که در فرایند تولید برای چنین فروشی قرار دارند (کالای در جریان ساخت). سوم، دارایی‌هایی به شکل مواد یا ملزوماتی که در فرایند تولید یا ارائه خدمات مصرف می‌شوند (مواد اولیه).  درک این تعریف برای طبقه‌بندی صحیح دارایی‌ها ضروری است.

دامنه کاربرد IAS 2 به طور مشخص تعریف شده است. این استاندارد شامل برخی دارایی‌ها نمی‌شود. این موارد استثنا شامل کار در جریان ساخت قراردادهای پیمانکاری بلندمدت (اکنون تحت IFRS 15) است. همچنین ابزارهای مالی (تحت IFRS 9) و دارایی‌های زیستی مرتبط با فعالیت کشاورزی (تحت IAS 41) از دامنه این استاندارد خارج هستند.  این استثناها به این دلیل است که استانداردهای دیگر، مبنای اندازه‌گیری مناسب‌تری برای آن دارایی‌ها فراهم می‌کنند. برای مثال، ارزش منصفانه برای ابزارهای مالی، اطلاعات مرتبط‌تری نسبت به بهای تمام شده تاریخی ارائه می‌دهد.

برخی صنایع نیز از الزامات اندازه‌گیری IAS 2 معاف هستند.

برخی صنایع نیز از الزامات اندازه‌گیری IAS 2 معاف هستند. این معافیت برای کارگزاران-معامله‌گران کالا و تولیدکنندگان برخی محصولات کشاورزی یا معدنی اعمال می‌شود.  این واحدها موجودی‌های خود را به ارزش منصفانه پس از کسر هزینه‌های فروش یا خالص ارزش فروش اندازه‌گیری می‌کنند. دلیل این معافیت، مدل کسب‌وکار آنهاست. آنها از نوسانات کوتاه‌مدت قیمت سود می‌برند. بنابراین، ارزش منصفانه عملکرد آنها را بهتر از بهای تمام شده تاریخی نشان می‌دهد.  این رویکرد نشان می‌دهد که IFRS به دنبال اعمال مرتبط‌ترین مبنای اندازه‌گیری بر اساس ماهیت اقتصادی دارایی است.

تعریف موجودی کالا و مواد می‌تواند به اقلام غیرسنتی نیز گسترش یابد. این موضوع نیازمند قضاوت دقیق حسابداری است، به ویژه در صنایع مدرن. برای مثال، مجوزهای انتشار آلایندگی می‌توانند به عنوان دارایی نامشهود یا موجودی کالا طبقه‌بندی شوند.  اگر به عنوان موجودی در نظر گرفته شوند، یک ورودی در فرایند تولید محسوب می‌شوند. این نشان می‌دهد که مفهوم “مواد و ملزومات” گسترده است. طبقه‌بندی یک دارایی به عنوان موجودی کالا و مواد به قصد مدیریت و نقش آن دارایی در چرخه عملیاتی بستگی دارد، نه فقط شکل فیزیکی آن.

بخش ۳: اصل اساسی: اندازه‌گیری موجودی کالا و مواد

اصل بنیادین اندازه‌گیری در استاندارد IAS 2 بسیار روشن است. موجودی کالا و مواد باید به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش (NRV) اندازه‌گیری شود.  این قاعده سنگ بنای حسابداری موجودی‌ها تحت IFRS است. این اصل تضمین می‌کند که دارایی‌ها با ارزشی بیش از آنچه انتظار می‌رود از فروش یا استفاده آنها محقق شود، در دفاتر ثبت نشوند. این قانون در اندازه‌گیری‌های پس از شناخت اولیه اعمال می‌شود، در حالی که اندازه‌گیری اولیه به بهای تمام شده صورت می‌گیرد. 

قاعده “اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش” کاربرد مستقیمی از مفهوم احتیاط در حسابداری است. این اصل تضمین می‌کند که دارایی‌ها بیش از واقع نمایش داده نشوند. همچنین زیان‌ها به محض پیش‌بینی شدن، شناسایی می‌شوند. اگر ارزشی که یک واحد تجاری انتظار دارد از یک قلم موجودی کالا به دست آورد (NRV) به زیر بهای تمام شده آن کاهش یابد، ارزش دفتری دارایی باید کاهش یابد.  این کاهش یا زیان کاهش ارزش، به عنوان هزینه در دوره جاری شناسایی می‌شود. 

این رویکرد از انتقال ارزش دارایی غیرقابل بازیافت به دوره‌های آتی جلوگیری می‌کند. چنین انتقالی باعث بیش‌نمایی دارایی‌ها در ترازنامه و کم‌نمایی هزینه‌ها در دوره جاری می‌شود. در نتیجه، سود دوره جاری به طور غیرواقعی بیشتر نشان داده می‌شود. پیامد گسترده‌تر این است که IFRS ارزیابی واقع‌بینانه دارایی‌ها را بر به تعویق انداختن اخبار بد اولویت می‌دهد. این استاندارد شرکت‌ها را مجبور می‌کند با زیان‌های اقتصادی در همان دوره‌ای که رخ می‌دهند، مواجه شوند. این امر تصویری شفاف‌تر و به‌موقع‌تر از سلامت مالی شرکت ارائه می‌دهد.

بخش ۴: تعیین بهای تمام شده موجودی کالا و مواد

بهای تمام شده موجودی کالا و مواد شامل تمام مخارج لازم برای رساندن آن به مکان و وضعیت فعلی است. طبق IAS 2، این بها شامل سه جزء اصلی است: مخارج خرید، مخارج تبدیل و سایر مخارج. درک صحیح این اجزا برای محاسبه دقیق بهای تمام شده ضروری است. هر جزء باید با دقت شناسایی و به حساب موجودی‌ها منظور شود تا ارزش دارایی به درستی در ترازنامه منعکس گردد. 

مخارج خرید شامل قیمت خرید، عوارض واردات و سایر مالیات‌های غیرقابل استرداد است. همچنین هزینه‌های حمل و نقل، بارگیری و سایر مخارجی که مستقیماً به تحصیل موجودی‌ها مربوط می‌شود، در این دسته قرار می‌گیرند. تخفیفات تجاری و موارد مشابه باید از بهای تمام شده خرید کسر شوند.  مخارج تبدیل شامل هزینه‌هایی است که مستقیماً به واحدهای تولیدی مربوط می‌شوند. این هزینه‌ها شامل کار مستقیم و تخصیص سیستماتیک سربار ثابت و متغیر تولید است.  سربار ثابت باید بر مبنای ظرفیت عادی عملیات تخصیص یابد. این بدان معناست که هزینه ظرفیت بلااستفاده باید به عنوان هزینه دوره شناسایی شود.

برخی هزینه‌ها به طور مشخص از بهای تمام شده موجودی کالا و مواد مستثنی شده‌اند.

برخی هزینه‌ها به طور مشخص از بهای تمام شده موجودی کالا و مواد مستثنی شده‌اند. این هزینه‌ها باید در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی شوند. این موارد شامل مقادیر غیرعادی ضایعات مواد، دستمزد یا سایر مخارج تولید است. هزینه‌های انبارداری نیز معمولاً مستثنی هستند، مگر اینکه برای مرحله بعدی تولید ضروری باشند. سربارهای اداری که به تولید مرتبط نیستند و هزینه‌های فروش نیز باید به عنوان هزینه دوره شناسایی شوند.  این تفکیک تضمین می‌کند که ناکارآمدی‌های عملیاتی در بهای تمام شده موجودی انباشته نشود.

این اصول در مواجهه با چالش‌های مدرن مانند پایداری، نیازمند قضاوت قابل توجهی است. شرکت‌هایی که به سمت محصولات پایدارتر حرکت می‌کنند، ممکن است در ابتدا با هزینه‌های تولید بالاتری مواجه شوند.  مدیریت باید قضاوت کند که آیا این هزینه‌ها “غیرعادی” هستند و باید هزینه شوند یا بخشی از هزینه عادی یک فرایند تولید جدید هستند و باید سرمایه‌ای شوند. این قضاوت مستقیماً بر سودآوری گزارش‌شده از طرح‌های جدید “سبز” تأثیر می‌گذارد. هزینه کردن این مخارج می‌تواند باعث شود محصولات پایدار در کوتاه‌مدت کمتر سودآور به نظر برسند. این موضوع می‌تواند بر تصمیمات سرمایه‌گذاری تأثیر بگذارد.

بخش ۵: فرمول‌های بهای تمام شده برای تخصیص هزینه‌ها

استاندارد IAS 2 روش‌های مجاز برای تخصیص بهای تمام شده به موجودی کالا و مواد را مشخص می‌کند. برای اقلامی که معمولاً قابل معاوضه نیستند و برای پروژه‌های خاص تولید شده‌اند، از روش شناسایی ویژه استفاده می‌شود.  در این روش، بهای تمام شده هر قلم به طور جداگانه شناسایی و تخصیص داده می‌شود. این روش برای اقلام منحصربه‌فرد و گران‌قیمت مانند جواهرات سفارشی یا پروژه‌های ساختمانی خاص مناسب است.

برای تعداد زیادی از اقلام که قابل معاوضه هستند، دو فرمول اصلی مجاز است. اولین فرمول، “اولین صادره از اولین وارده” (FIFO) است. این فرمول فرض می‌کند اقلامی که ابتدا خریداری یا تولید شده‌اند، ابتدا فروخته می‌شوند. در نتیجه، موجودی پایان دوره شامل جدیدترین خریدها یا تولیدات است.دومین فرمول، “میانگین موزون” است. در این روش، بهای تمام شده هر قلم از میانگین موزون بهای تمام شده اقلام مشابه در ابتدای دوره و بهای تمام شده اقلام خریداری یا تولید شده طی دوره تعیین می‌شود. 

استاندارد IAS 2 به صراحت استفاده از روش “آخرین صادره از اولین وارده” (LIFO) را ممنوع کرده است.

استاندارد IAS 2 به صراحت استفاده از روش “آخرین صادره از اولین وارده” (LIFO) را ممنوع کرده است.  دلیل این ممنوعیت آن است که روش LIFO منجر به ثبت موجودی‌ها در ترازنامه با مبالغی می‌شود که ارتباط کمی با سطوح اخیر بهای تمام شده دارند. این موضوع می‌تواند سود یا زیان را نیز تحریف کند. این ممنوعیت یکی از تفاوت‌های کلیدی بین IFRS و برخی دیگر از چارچوب‌های حسابداری مانند GAAP آمریکا است که استفاده از LIFO را مجاز می‌داند. 

IAS 2 بر اصل ثبات رویه تأکید دارد. یک واحد تجاری باید از یک فرمول بهای تمام شده یکسان برای تمام موجودی‌های با ماهیت و کاربرد مشابه استفاده کند.  این اصل حتی برای موجودی‌هایی که در واحدهای تجاری مختلف یک گروه یا در کشورهای مختلف نگهداری می‌شوند نیز صادق است. این الزام یک ابزار قدرتمند ضد دستکاری است. این اصل از مهندسی سود از طریق انتخاب فرمول‌های مختلف برای موجودی‌های مشابه در مکان‌های مختلف جلوگیری می‌کند. در نتیجه، صورت‌های مالی تلفیقی یک گروه، یک خط‌مشی حسابداری منسجم را منعکس می‌کند و شفافیت را افزایش می‌دهد.

روش (Method) شرح (Description) کاربرد (Application)
شناسایی ویژه (Specific Identification) بهای تمام شده واقعی هر قلم به صورت جداگانه شناسایی و تخصیص داده می‌شود. برای اقلام منحصربه‌فرد، گران‌قیمت و غیرقابل معاوضه مانند جواهرات سفارشی یا پروژه‌های خاص.
اولین صادره از اولین وارده (FIFO) فرض می‌کند اولین واحدهای خریداری شده، اولین واحدهای فروخته شده هستند. موجودی پایان دوره با جدیدترین هزینه‌ها ارزش‌گذاری می‌شود. برای موجودی‌های قابل معاوضه، به ویژه در صنایعی که جریان فیزیکی کالا با این فرض مطابقت دارد.
میانگین موزون (Weighted-Average) بهای تمام شده هر قلم بر اساس میانگین موزون هزینه‌های تمام اقلام مشابه موجود در طول دوره تعیین می‌شود. برای موجودی‌های قابل معاوضه و انبوه که ردیابی جریان فیزیکی آنها دشوار است.

بخش ۶: اندازه‌گیری پس از شناخت اولیه: قاعده اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش

پس از شناخت اولیه، موجودی کالا و مواد باید طبق قاعده “اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش” (NRV) اندازه‌گیری شود. خالص ارزش فروش، بهای فروش برآوردی در روال عادی فعالیت تجاری است. از این مبلغ، مخارج برآوردی تکمیل و مخارج لازم برای تحقق فروش کسر می‌شود.1 این قاعده تضمین می‌کند که ارزش دفتری موجودی‌ها از مبلغی که انتظار می‌رود از آنها بازیافت شود، بیشتر نباشد. این ارزیابی باید به طور منظم در پایان هر دوره گزارشگری انجام شود.

کاهش ارزش موجودی‌ها زمانی لازم است که بهای تمام شده آنها قابل بازیافت نباشد. این وضعیت ممکن است در اثر آسیب‌دیدگی، منسوخ شدن کامل یا جزئی، یا کاهش قیمت‌های فروش رخ دهد.1 همچنین، اگر هزینه‌های برآوردی تکمیل یا فروش افزایش یابد، ممکن است بهای تمام شده قابل بازیافت نباشد. کاهش ارزش معمولاً به صورت قلم به قلم انجام می‌شود. با این حال، در شرایطی که اقلام مشابه یا مرتبط هستند، می‌توان آنها را به صورت گروهی ارزیابی کرد. این امر برای اقلامی در یک خط تولید با اهداف و کاربردهای مشابه صدق می‌کند. 

یکی از ویژگی‌های مهم IAS 2، امکان برگشت زیان کاهش ارزش است

یکی از ویژگی‌های مهم IAS 2، امکان برگشت زیان کاهش ارزش است. اگر شرایطی که قبلاً باعث کاهش ارزش شده بود دیگر وجود نداشته باشد، مبلغ کاهش ارزش باید برگشت داده شود. این برگشت زمانی رخ می‌دهد که شواهد روشنی از افزایش خالص ارزش فروش به دلیل تغییر شرایط اقتصادی وجود داشته باشد.  این یک تفاوت کلیدی با GAAP آمریکاست که برگشت زیان کاهش ارزش موجودی‌ها را ممنوع می‌کند.  این قابلیت در IFRS باعث می‌شود ترازنامه پویاتر باشد و شرایط اقتصادی فعلی را بهتر منعکس کند.

مبلغ برگشت زیان کاهش ارزش محدود به میزان کاهش ارزش اولیه است. این محدودیت تضمین می‌کند که ارزش دفتری جدید از اقل بهای تمام شده اولیه و خالص ارزش فروش تجدیدنظر شده، تجاوز نکند. همچنین، تمایز بین خالص ارزش فروش و ارزش منصفانه بسیار مهم است. خالص ارزش فروش یک ارزش مختص واحد تجاری است. در حالی که ارزش منصفانه یک ارزش مبتنی بر بازار است. این تمایز نشان می‌دهد که محاسبه NRV نیازمند قضاوت مدیریت و استفاده از دانش خاص آن واحد تجاری در مورد کانال‌های فروش و هزینه‌هایش است.

بخش ۷: شناخت به عنوان هزینه و الزامات افشا

زمانی که موجودی کالا و مواد فروخته می‌شود، مبلغ دفتری آن باید به عنوان هزینه شناسایی شود. این هزینه، که اغلب بهای تمام شده کالای فروش رفته نامیده می‌شود، در همان دوره‌ای شناسایی می‌شود که درآمد مربوط به آن شناسایی می‌گردد.  این رویکرد با اصل تطابق هزینه با درآمد هماهنگ است. هرگونه زیان کاهش ارزش موجودی‌ها به خالص ارزش فروش و تمام زیان‌های موجودی نیز باید در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی شود.1 این امر تضمین می‌کند که سودآوری دوره به طور دقیق منعکس شود.

استاندارد IAS 2 الزامات افشای گسترده‌ای را برای موجودی کالا و مواد تعیین کرده است. این افشاها برای ارائه شفافیت و کمک به استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی طراحی شده‌اند. اولین مورد، افشای رویه‌های حسابداری اتخاذ شده برای اندازه‌گیری موجودی‌ها است. این شامل افشای فرمول بهای تمام شده مورد استفاده (مانند FIFO یا میانگین موزون) می‌شود.  این اطلاعات به تحلیلگران اجازه می‌دهد تا تأثیر تورم بر سود را درک کنند.

استاندارد IAS 2 الزامات افشای گسترده‌ای را برای موجودی کالا و مواد تعیین کرده است.

صورت‌های مالی باید مبلغ کل دفتری موجودی‌ها و طبقه‌بندی آن را افشا کنند. طبقه‌بندی‌های رایج شامل کالای تجاری، مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده است.  همچنین، مبلغ دفتری موجودی‌هایی که به ارزش منصفانه پس از کسر هزینه‌های فروش نگهداری می‌شوند، باید افشا گردد. مبلغ موجودی‌هایی که در دوره به عنوان هزینه شناسایی شده‌اند (بهای تمام شده کالای فروش رفته) نیز باید گزارش شود.

افشای مبلغ هرگونه کاهش ارزش و همچنین هرگونه برگشت آن الزامی است. شرایط یا رویدادهایی که منجر به برگشت زیان کاهش ارزش شده‌اند نیز باید توضیح داده شوند.  این اطلاعات ابزارهای تشخیصی مهمی هستند. یک الگوی تکراری از کاهش ارزش‌های بزرگ می‌تواند نشان‌دهنده مشکلات سیستماتیک در مدیریت موجودی باشد. در نهایت، مبلغ دفتری موجودی‌هایی که به عنوان وثیقه تعهدات گرو گذاشته شده‌اند، باید افشا شود.  این اطلاعات برای اعتباردهندگان حیاتی است، زیرا نشان می‌دهد کدام دارایی‌ها برای تسویه ادعاهای عمومی در دسترس نیستند.

بخش ۸: نتیجه‌گیری: دستیابی به دقت با IFRS برای موجودی‌ها

حسابداری صحیح برای موجودی کالا و مواد طبق استاندارد IAS 2 برای گزارشگری مالی قابل اتکا، امری بنیادین است. این استاندارد یک چارچوب جامع برای شناسایی، اندازه‌گیری و افشای این دارایی‌های حیاتی فراهم می‌کند. تسلط بر این اصول نه تنها یک بار تطبیقی، بلکه یک مزیت رقابتی است. این امر به تصمیم‌گیری بهتر، افزایش اعتماد ذینفعان و ارائه تصویری واضح‌تر از کارایی عملیاتی منجر می‌شود. شرکت‌هایی که این اصول را با دقت به کار می‌گیرند، صورت‌های مالی قابل اعتمادتری خواهند داشت.

اصول کلیدی IAS 2 شامل اندازه‌گیری موجودی‌ها به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش است. این قاعده تضمین می‌کند که دارایی‌ها بیش از ارزش واقعی خود گزارش نشوند. تعیین دقیق بهای تمام شده با احتساب هزینه‌های خرید و تبدیل و حذف ناکارآمدی‌ها، از دیگر اصول مهم است. استفاده از فرمول‌های بهای تمام شده مناسب و سازگار مانند FIFO یا میانگین موزون، و ممنوعیت LIFO، قابلیت مقایسه و شفافیت را افزایش می‌دهد.

در نهایت، افشای شفاف و کامل، به استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی اجازه می‌دهد تا “پشت اعداد را ببینند”. افشای رویه‌ها، کاهش ارزش‌ها و وثیقه‌ها، ابزارهای تشخیصی قدرتمندی برای ارزیابی کیفیت سود و مدیریت دارایی‌ها فراهم می‌کند. پیمایش این پیچیدگی‌ها نیازمند قضاوت و تخصص است. همکاری با مشاوران خبره می‌تواند به شرکت‌ها کمک کند تا از رعایت استانداردها اطمینان حاصل کرده و به گزارشگری مالی دقیق و مطابق با IFRS دست یابند. این امر در نهایت به ایجاد اعتماد در بازار و تخصیص بهینه سرمایه کمک می‌کند.

————————————————————————————-

برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات با ما در تماس باشید :

تلفن ۱ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲

تلفن ۲ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳

فکس :    ۸۸۲۰۵۷۶۶   ۲۱  ۹۸++

موجودی کالا و مواد

ضعیفمتوسطخوبخیلی خوبعالی
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + پنج =