موسسه خدمات حسابداری ارقام نگر خبره آماده خدمات رسانی و مشاوره در زمینه خدمات حسابداری ، خدمات مالیاتی و مشاوره تامین اجتماعی به تمامی سازمان ها و شرکت های میباشد. برای مشاوره با ما در ارتباط باشید.

منافع غیرکنترلی (NCI)

منافع غیرکنترلی (NCI)

منافع غیرکنترلی (NCI)

منافع غیرکنترلی (NCI)

منافع غیرکنترلی (NCI) بر اساس استانداردهای IFRS

بخش ۱: مبانی و تعاریف کلیدی منافع غیرکنترلی

تعریف منافع غیرکنترلی (NCI) طبق IFRS

منافع غیرکنترلی نشان‌دهنده بخشی از حقوق صاحبان سهام در یک واحد تجاری فرعی است. این بخش به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به واحد تجاری اصلی تعلق ندارد. این اصطلاح در استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی (IFRS) استفاده می‌شود. به طور مشخص، IFRS 3 (ترکیب‌های تجاری) و IFRS 10 (صورت‌های مالی تلفیقی) چارچوب آن را تعیین می‌کنند. 

منافع غیرکنترلی بیانگر سهم مالکیت سهامدارانی است که کنترل واحد فرعی را در اختیار ندارند. این مفهوم جایگزین اصطلاح قدیمی «سهم اقلیت» شده است. زیرا ممکن است مالک سهم اقلیت، کنترل را در اختیار داشته باشد یا مالک سهم اکثریت، فاقد کنترل باشد. تعریف کنترل طبق IFRS 10، اساس تلفیق را تشکیل می‌دهد. کنترل زمانی وجود دارد که سرمایه‌گذار دارای قدرت بر واحد سرمایه‌پذیر و در معرض بازده‌های متغیر باشد. همچنین توانایی استفاده از قدرت خود برای تأثیرگذاری بر آن بازده‌ها را داشته باشد. 

چگونگی شکل‌گیری منافع غیرکنترلی در ترکیب‌های تجاری

منافع غیرکنترلی در یک ترکیب تجاری به وجود می‌آید. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که یک واحد تحصیل‌کننده، کنترل یک واحد تجاری را به دست می‌آورد. اما کمتر از ۱۰۰ درصد سهام آن را تحصیل می‌کند. ساده‌ترین شکل آن، سهامی است که توسط سهامداران فروشنده واگذار نشده است.1 با این حال،

منافع غیرکنترلی می‌تواند شامل سایر ابزارهای مالکانه نیز باشد. این ابزارها طبق استاندارد حسابداری IAS 32 تعریف شده‌اند. برای مثال، اختیار معامله سهام یا بخش سهام اوراق قرضه قابل تبدیل که توسط واحد تحصیل‌کننده تملک نشده‌اند، جزو این دسته هستند. روش تحصیل که توسط IFRS 3 الزامی شده است، یک فرآیند مشخص دارد. طبق این روش، واحد تحصیل‌کننده باید دارایی‌های قابل تشخیص، بدهی‌های تقبل‌شده و هرگونه

منافع غیرکنترلی در واحد تحصیل‌شده را شناسایی و اندازه‌گیری کند.6 این فرآیند، گامی کلیدی در کنار شناسایی واحد تحصیل‌کننده و تعیین تاریخ تحصیل است. 

اهمیت NCI در صورت‌های مالی تلفیقی

مفهوم «شخصیت اقتصادی واحد» اصل بنیادین تلفیق در IFRS 10 است.5 بر این اساس، گروه به عنوان یک شخصیت اقتصادی واحد در نظر گرفته می‌شود. حتی اگر واحد اصلی مالکیت کمتر از ۱۰۰ درصد در واحد فرعی داشته باشد، ۱۰۰ درصد دارایی‌ها و بدهی‌های آن را تلفیق می‌کند. در این چارچوب،

منافع غیرکنترلی به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سهام در صورت وضعیت مالی تلفیقی ارائه می‌شود. این کار ادعای مالکان غیرکنترلی بر خالص دارایی‌های گروه را منعکس می‌کند. این رویکرد شفافیت گزارشگری مالی را افزایش می‌دهد. زیرا منافع تمام سهامداران، چه کنترلی و چه غیرکنترلی، به درستی نمایش داده می‌شود. در واقع، از دیدگاه شخصیت اقتصادی واحد، تمام تأمین‌کنندگان سرمایه، «مالک» محسوب می‌شوند. بنابراین، دارندگان

منافع غیرکنترلی یک طبقه از مالکان هستند، نه یک طرف خارجی. این منطق توضیح می‌دهد که چرا معاملات بین واحد اصلی و دارندگان NCI (بدون از دست دادن کنترل) به عنوان معاملات حقوق صاحبان سهام تلقی می‌شود.

بخش ۲: اندازه‌گیری اولیه منافع غیرکنترلی در تاریخ تحصیل

الزامات استاندارد IFRS 3 و دو گزینه اندازه‌گیری

استاندارد IFRS 3 یک انتخاب رویه حسابداری برای اندازه‌گیری اولیه منافع غیرکنترلی ارائه می‌دهد. این انتخاب به صورت معامله به معامله در تاریخ تحصیل در دسترس است. این گزینه‌ها فقط برای آن دسته از اجزای

منافع غیرکنترلی کاربرد دارد که «ابزار مالکانه فعلی» هستند. این ابزارها به دارندگان خود حق دریافت سهمی متناسب از خالص دارایی‌های واحد تجاری در زمان انحلال را می‌دهند (مانند سهام عادی).  سایر اجزای

منافع غیرکنترلی، مانند برخی سهام ممتاز یا پاداش‌های مبتنی بر سهام، باید به ارزش منصفانه اندازه‌گیری شوند.1 انتخاب بین دو روش اصلی انجام می‌شود:

۱) روش ارزش منصفانه و

۲) روش سهم تناسبی از خالص دارایی‌های قابل تشخیص واحد تحصیل‌شده.

 این تصمیم در زمان ترکیب تجاری گرفته می‌شود و قابل بازنگری نیست. این انتخاب بسیار حیاتی است. زیرا بر میزان سرقفلی شناسایی‌شده و نتایج پس از ترکیب، به ویژه کاهش ارزش و معاملات آتی با NCI، تأثیر مستقیم دارد. 

گزینه اول: روش ارزش منصفانه (سرقفلی کامل)

در این روش که اغلب «مدل سرقفلی کامل» نامیده می‌شود، منافع غیرکنترلی به ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل اندازه‌گیری می‌شود. این رویکرد منجر به شناسایی ۱۰۰ درصد سرقفلی در واحد تحصیل‌شده می‌گردد. این سرقفلی هم شامل سهم واحد تحصیل‌کننده و هم سهم

منافع غیرکنترلی است. برای مثال، فرض کنید واحد اصلی ۸۰۰ واحد پولی برای ۸۰ درصد سهام یک واحد فرعی پرداخت می‌کند. خالص دارایی‌های قابل تشخیص واحد فرعی ۷۵۰ واحد پولی است. ارزش منصفانه ۲۰ درصد

منافع غیرکنترلی نیز ۱۸۰ واحد پولی تعیین می‌شود. در این حالت، کل مابه‌ازای تحصیل ۹۸۰ واحد پولی (۸۰۰ + ۱۸۰) است. بنابراین، سرقفلی شناسایی‌شده معادل ۲۳۰ واحد پولی (980−750) خواهد بود.  انتخاب این روش در ابتدا ترازنامه قوی‌تری را با دارایی‌ها و حقوق صاحبان سهام بالاتر نشان می‌دهد. اما ریسک شناسایی زیان کاهش ارزش سرقفلی در آینده را افزایش می‌دهد.

گزینه دوم: روش سهم تناسبی از خالص دارایی‌ها (سرقفلی ناقص)

این روش که «مدل سرقفلی ناقص» نیز خوانده می‌شود، رویکرد متفاوتی دارد. در این مدل، منافع غیرکنترلی بر اساس سهم تناسبی آن از مبالغ شناسایی‌شده خالص دارایی‌های قابل تشخیص واحد تحصیل‌شده اندازه‌گیری می‌شود. این روش تنها منجر به شناسایی سهم واحد تحصیل‌کننده از سرقفلی می‌شود.  با استفاده از همان مثال قبلی،

منافع غیرکنترلی به مبلغ ۱۵۰ واحد پولی (۲۰ درصد از ۷۵۰) اندازه‌گیری می‌شود. در این صورت، کل مابه‌ازای تحصیل معادل ۹۵۰ واحد پولی (۸۰۰ + ۱۵۰) در نظر گرفته می‌شود. در نتیجه، سرقفلی شناسایی‌شده ۲۰۰ واحد پولی (950−750) خواهد بود. این روش محافظه‌کارانه‌تر به نظر می‌رسد. زیرا سرقفلی کمتری شناسایی می‌کند. اما اگر واحد اصلی بعداً سهام NCI را خریداری کند، تفاوت بین بهای تمام شده خرید و مبلغ دفتری پایین‌تر NCI، منجر به کاهش بیشتری در حقوق صاحبان سهام واحد اصلی خواهد شد. 

نحوه تعیین ارزش منصفانه منافع غیرکنترلی

تعیین ارزش منصفانه باید طبق الزامات IFRS 13 (اندازه‌گیری ارزش منصفانه) انجام شود. اگر بازار فعالی برای سهام واحد فرعی که در تملک واحد تحصیل‌کننده نیست وجود داشته باشد، از قیمت مظنه‌شده استفاده می‌شود. در غیر این صورت، واحد تحصیل‌کننده باید از سایر تکنیک‌های ارزش‌گذاری استفاده کند. نکته مهم این است که ارزش منصفانه هر سهم

منافع غیرکنترلی ممکن است با قیمت پرداختی هر سهم توسط واحد تحصیل‌کننده متفاوت باشد. زیرا قیمت پرداختی توسط واحد اصلی معمولاً شامل صرف کنترل است. بنابراین، تصمیم‌گیری بین این دو روش یک موازنه استراتژیک است. مدیریت باید بین ریسک کاهش ارزش آتی در صورت سود و زیان (روش سرقفلی کامل) و ریسک کاهش شدید حقوق صاحبان سهام در صورت خرید آتی NCI (روش سرقفلی ناقص) یکی را انتخاب کند.

جدول ۱: مقایسه دو روش اندازه‌گیری منافع غیرکنترلی در تاریخ تحصیل

ویژگی روش ارزش منصفانه (سرقفلی کامل) روش سهم تناسبی (سرقفلی ناقص)
مبنای اندازه‌گیری NCI ارزش منصفانه طبق IFRS 13 سهم تناسبی از خالص دارایی‌های قابل تشخیص
سرقفلی شناسایی شده سرقفلی کامل (۱۰۰٪) شامل سهم واحد اصلی و NCI فقط سرقفلی سهم واحد اصلی (سرقفلی ناقص)
مبلغ دفتری اولیه NCI بالاتر پایین‌تر
تأثیر بر آزمون کاهش ارزش مقایسه مستقیم مبلغ دفتری با مبلغ بازیافتنی نیاز به «تجمیع ناخالص» سرقفلی برای آزمون
تأثیر بر خرید آتی سهام NCI تفاوت کمتر بین بهای تمام شده و مبلغ دفتری NCI که به حقوق صاحبان سهام منظور می‌شود تفاوت بیشتر که به حقوق صاحبان سهام منظور می‌شود

بخش ۳: ارائه منافع غیرکنترلی در صورت‌های مالی تلفیقی

نحوه ارائه NCI در صورت وضعیت مالی تلفیقی

استاندارد IFRS 10 الزامات روشنی برای ارائه منافع غیرکنترلی تعیین کرده است. طبق این استاندارد، واحد تجاری اصلی باید منافع غیرکنترلی را در صورت وضعیت مالی تلفیقی خود در بخش حقوق صاحبان سهام ارائه دهد. این ارائه باید به صورت مجزا از حقوق صاحبان سهامِ مالکان واحد اصلی باشد. این الزام حتی در صورتی که گروه دارای

منافع غیرکنترلی در چندین واحد فرعی باشد نیز پابرجاست. در این حالت، این منافع به صورت تجمیعی ارائه می‌شوند. این نحوه ارائه، جایگاه آن‌ها به عنوان یکی از مالکان شخصیت اقتصادی واحد را تأیید می‌کند. البته یک استثنای مهم وجود دارد. ابزارهای قابل فروش صادرشده توسط واحد فرعی که طبق IAS 32 به عنوان حقوق صاحبان سهام طبقه‌بندی شده‌اند، در صورت‌های مالی تلفیقی واحد اصلی به عنوان بدهی مالی طبقه‌بندی می‌شوند، نه به عنوان بخشی از

منافع غیرکنترلی در حقوق صاحبان سهام. 

تخصیص سود یا زیان و سایر اقلام سود و زیان جامع (OCI)

یک واحد گزارشگر موظف است سود یا زیان و هر یک از اجزای سایر اقلام سود و زیان جامع (OCI) را به مالکان واحد اصلی و منافع غیرکنترلی تخصیص دهد. این تخصیص بر مبنای منافع مالکیتی فعلی تعیین می‌شود.5 مبالغ تخصیص‌یافته به واحد اصلی و

منافع غیرکنترلی باید به صورت جداگانه در صورت سود و زیان جامع تلفیقی نمایش داده شوند. این مبالغ به عنوان یک قلم درآمد یا هزینه ارائه نمی‌شوند. این تفکیک برای استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی بسیار مهم است. زیرا به آن‌ها کمک می‌کند تا بخشی از عملکرد گروه را که به سهامداران واحد اصلی تعلق دارد، درک کنند. این رقم مبنای محاسبه شاخص‌هایی مانند سود هر سهم (EPS) است. تخصیص تمام اجزای سود و زیان جامع، و نه فقط سود یا زیان خالص، جایگاه NCI به عنوان مالکان کامل را که در تمام تغییرات ارزش واحد تجاری سهیم هستند، تقویت می‌کند.

نحوه برخورد با مانده بدهکار (منفی) منافع غیرکنترلی

استاندارد IFRS 10 تصریح می‌کند که کل سود و زیان جامع، از جمله زیان‌ها، باید به واحد اصلی و منافع غیرکنترلی تخصیص یابد. این تخصیص حتی اگر منجر به ایجاد مانده بدهکار (منفی) برای منافع غیرکنترلی شود نیز باید انجام گیرد.  این رویکرد با برخی استانداردهای قدیمی‌تر که زیان‌های قابل انتساب به اقلیت را به میزان سهم آن‌ها از حقوق صاحبان سهام محدود می‌کردند، تفاوت دارد. این الزام، مفهوم «شخصیت اقتصادی واحد» را تقویت می‌کند. همانطور که حقوق صاحبان سهام واحد اصلی می‌تواند منفی شود، سهم

منافع غیرکنترلی از آن حقوق صاحبان سهام نیز می‌تواند منفی شود. این رویکرد یک نمایش صادقانه‌تر از واقعیت اقتصادی ارائه می‌دهد. این موضوع نشان می‌دهد که ادعای NCI بر خالص دارایی‌های واحد فرعی می‌تواند منفی شود. این بدان معناست که در یک انحلال فرضی، آن‌ها باید برای جبران سهم خود از زیان‌ها، سرمایه تزریق کنند که منعکس‌کننده ریسک کامل آن‌ها به عنوان مالک است.

بخش ۴: حسابداری تغییرات در درصد مالکیت پس از تحصیل

تغییرات مالکیت بدون از دست دادن کنترل (معاملات حقوق صاحبان سهام)

تغییرات در درصد مالکیت واحد اصلی در یک واحد فرعی که منجر به از دست دادن کنترل نشود، به عنوان معاملات حقوق صاحبان سهام حسابداری می‌شود. این بدان معناست که این معاملات با مالکان در جایگاه مالکیت آن‌ها انجام می‌شود. در نتیجه، هیچ‌گونه سود یا زیانی در صورت سود و زیان شناسایی نمی‌شود. مبالغ دفتری منافع کنترلی و

منافع غیرکنترلی برای انعکاس تغییر در سهم نسبی آن‌ها تعدیل می‌شود.5 هرگونه تفاوت بین ارزش منصفانه مابه‌ازای پرداخت یا دریافت شده و مبلغی که

منافع غیرکنترلی با آن تعدیل می‌شود، مستقیماً در حقوق صاحبان سهام شناسایی شده و به مالکان واحد اصلی منتسب می‌شود.  این رویکرد هم برای خرید سهام اضافی از NCI و هم برای فروش سهام به NCI کاربرد دارد، تا زمانی که کنترل حفظ شود. 

حسابداری خرید سهام اضافی از صاحبان NCI (با ملاحظات غیرنقدی)

زمانی که واحد اصلی سهام اضافی منافع غیرکنترلی را به صورت نقدی خریداری می‌کند، تفاوت بین وجه نقد پرداختی و مبلغ دفتری NCI تحصیل‌شده، یک تعدیل در حقوق صاحبان سهام است. اگر مابه‌ازا غیرنقدی باشد، حسابداری پیچیده‌تر می‌شود. این معامله دارای دو جزء اقتصادی مجزا است که باید جداگانه حسابداری شوند. ابتدا، واحد اصلی باید هرگونه سود یا زیان ناشی از واگذاری دارایی غیرنقدی را در صورت سود و زیان شناسایی کند. این سود یا زیان برابر با تفاوت بین ارزش منصفانه و مبلغ دفتری آن دارایی است. سپس، معامله حقوق صاحبان سهام بر اساس ارزش منصفانه مابه‌ازای پرداخت‌شده ثبت می‌شود. این رویکرد مانع از آن می‌شود که شرکت‌ها با ساختاردهی معامله به عنوان خرید سهام NCI، از شناسایی سود حاصل از واگذاری یک دارایی در صورت سود و زیان خودداری کنند.

حسابداری از دست دادن کنترل بر واحد تجاری فرعی

از دست دادن کنترل بر یک واحد فرعی یک رویداد اقتصادی مهم تلقی می‌شود. حسابداری این رویداد نیز اهمیت آن را منعکس می‌کند. واحد اصلی دارایی‌ها و بدهی‌های واحد فرعی سابق را از صورت‌های مالی تلفیقی خود حذف می‌کند. هرگونه سرمایه‌گذاری باقیمانده در واحد فرعی سابق به ارزش منصفانه در تاریخ از دست دادن کنترل شناسایی می‌شود. یک سود یا زیان جامع، که بر روی کل سهم (هم بخش فروخته‌شده و هم بخش باقی‌مانده) محاسبه می‌شود، در صورت سود و زیان شناسایی می‌گردد. این سود یا زیان شامل عواید حاصل از واگذاری، ارزش منصفانه سهم باقی‌مانده، مبلغ دفتری خالص دارایی‌های واحد فرعی و مبلغ دفتری

منافع غیرکنترلی است. این رویکرد نشان می‌دهد که رابطه اصلی-فرعی خاتمه یافته و یک رابطه جدید سرمایه‌گذار-سرمایه‌پذیر آغاز شده است.

بخش ۵: کاهش ارزش سرقفلی و ارتباط آن با منافع غیرکنترلی

الزامات آزمون کاهش ارزش طبق استاندارد IAS 36

سرقفلی به طور مستقل جریان‌های نقدی ایجاد نمی‌کند. بنابراین باید سالانه به عنوان بخشی از یک واحد مولد وجه نقد (CGU) مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرد. واحد مولد وجه نقد معمولاً خود واحد فرعی است. زیان کاهش ارزش زمانی رخ می‌دهد که مبلغ دفتری CGU از مبلغ بازیافتنی آن (رقم بالاتر از بین ارزش منصفانه پس از کسر مخارج واگذاری و ارزش اقتصادی) بیشتر باشد. هرگونه زیان کاهش ارزش ابتدا برای کاهش مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص می‌یابد. این آزمون سالانه تضمین می‌کند که دارایی‌ها با ارزشی بیش از ارزش اقتصادی خود در ترازنامه گزارش نشوند. انتخاب اولیه روش اندازه‌گیری

منافع غیرکنترلی تأثیر مستقیم و مکانیکی بر فرآیند آزمون کاهش ارزش دارد.

تخصیص زیان کاهش ارزش در روش سرقفلی کامل (Full Goodwill)

زمانی که منافع غیرکنترلی به ارزش منصفانه اندازه‌گیری می‌شود (روش سرقفلی کامل)، سرقفلی شناسایی‌شده شامل سهم واحد اصلی و NCI است. در این حالت، آزمون کاهش ارزش مستقیم و ساده است. مبلغ دفتری CGU (شامل ۱۰۰ درصد سرقفلی) با مبلغ بازیافتنی آن مقایسه می‌شود.   هرگونه زیان کاهش ارزش حاصل‌شده، بین واحد اصلی و

منافع غیرکنترلی بر همان مبنایی که سود و زیان تخصیص می‌یابد (مثلاً بر اساس درصد مالکیت) تقسیم می‌شود.  این روش به دلیل سادگی در اجرا، مقایسه‌ای مستقیم بین ارزش دفتری کل واحد و ارزش بازیافتنی کل آن را ممکن می‌سازد.

تخصیص زیان کاهش ارزش در روش سرقفلی ناقص (Partial Goodwill)

اگر منافع غیرکنترلی به روش سهم تناسبی از خالص دارایی‌ها اندازه‌گیری شود، تنها سهم واحد اصلی از سرقفلی شناسایی می‌شود. اما مبلغ بازیافتنی CGU، ارزش کل آن (۱۰۰ درصد) را منعکس می‌کند. برای معتبر ساختن مقایسه، IAS 36 الزام می‌کند که مبلغ دفتری سرقفلی به صورت فرضی «تجمیع ناخالص» شود. این کار با افزودن سرقفلی شناسایی‌نشده قابل انتساب به

منافع غیرکنترلی انجام می‌شود. سپس کل زیان کاهش ارزش بر اساس این مبلغ دفتری تجمیع‌شده محاسبه می‌شود. زیان محاسبه‌شده بین واحد اصلی و NCI تخصیص می‌یابد. بخشی از زیان که به واحد اصلی تخصیص یافته، در برابر سرقفلی (ناقص) شناسایی‌شده ثبت می‌شود. بخشی که به سرقفلی فرضی NCI تخصیص یافته، در صورت‌های مالی تلفیقی شناسایی نمی‌شود. این فرآیند پیچیده نشان‌دهنده ارتباط تنگاتنگ استانداردهای IFRS است.

بخش ۶: موضوعات تکمیلی و پیچیده در حسابداری NCI

تأثیر منافع غیرکنترلی بر محاسبه سود هر سهم (EPS)

سود پایه هر سهم (Basic EPS) از تقسیم سود یا زیان قابل انتساب به دارندگان سهام عادی واحد اصلی بر میانگین موزون تعداد سهام عادی در جریان محاسبه می‌شود. این تعریف به این معناست که سود قابل انتساب به

منافع غیرکنترلی باید از سود خالص تلفیقی کسر شود تا صورت کسر برای محاسبه EPS واحد اصلی به دست آید. برای محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم (Diluted EPS)، سهام عادی بالقوه یک واحد فرعی می‌تواند اثر تقلیل‌دهنده بر EPS واحد اصلی داشته باشد. تأثیر این ابزارها باید در سطح واحد فرعی محاسبه شده و سپس به سطح تلفیقی منتقل شود. این محاسبات تضمین می‌کند که شاخص EPS عملکردی را که واقعاً به سهامداران واحد اصلی تعلق دارد، منعکس کند.

حسابداری تحصیل‌های مرحله‌ای (Step Acquisitions)

ترکیب تجاری که در چند مرحله انجام می‌شود (تحصیل مرحله‌ای)، زمانی رخ می‌دهد که یک واحد تحصیل‌کننده کنترل واحدی را به دست می‌آورد که قبلاً در آن سهم مالکانه داشته است. در تاریخ کسب کنترل، واحد تحصیل‌کننده باید سهم مالکانه قبلی خود را به ارزش منصفانه در تاریخ تحصیل تجدید اندازه‌گیری کند. هرگونه سود یا زیان حاصل از این تجدید اندازه‌گیری باید در صورت سود و زیان شناسایی شود. این تجدید اندازه‌گیری بخشی از مابه‌ازای تحصیل برای محاسبه سرقفلی محسوب می‌شود. این رویداد یک تغییر اقتصادی مهم را نشان می‌دهد: تبدیل شدن از یک سرمایه‌گذار غیرکنترلی به یک واحد اصلی کنترلی. 

حسابداری قراردادهای اختیار خرید و فروش بر سهام NCI

یک واحد اصلی ممکن است قراردادهای اختیار خرید یا فروش یا پیمان‌های آتی بر روی سهام منافع غیرکنترلی منعقد کند.  یک اختیار فروش صادرشده که واحد اصلی را ملزم به خرید سهام NCI به صورت نقدی می‌کند، به عنوان یک بدهی مالی در صورت‌های مالی تلفیقی تلقی می‌شود. این بدهی به ارزش فعلی مبلغ بازخرید اندازه‌گیری می‌شود. شناسایی اولیه این بدهی با بدهکار کردن حساب حقوق صاحبان سهام انجام می‌شود، نه صورت سود و زیان. با این حال، تغییرات بعدی در ارزش منصفانه این بدهی معمولاً در صورت سود و زیان شناسایی می‌شود. این موضوع یک رویه حسابداری پیچیده و گاهی غیرشهودی ایجاد می‌کند. حسابداری این ابزارها یک حوزه چالش‌برانگیز است که کمیته تفاسیر IFRS به طور گسترده به آن پرداخته است. 

الزامات افشا برای منافع غیرکنترلی طبق استاندارد  IFRS 12

استاندارد IFRS 12 (افشای منافع در واحدهای تجاری دیگر) الزامات افشای گسترده‌ای را برای کمک به استفاده‌کنندگان در درک ماهیت و ریسک‌های مرتبط با منافع واحد اصلی در واحدهای فرعی تعیین می‌کند.36 برای هر واحد فرعی که دارای

منافع غیرکنترلی بااهمیت است، واحد اصلی باید موارد زیر را افشا کند: نام واحد فرعی و محل اصلی فعالیت آن، درصد مالکیت و حق رأی NCI، سود یا زیان تخصیص‌یافته به NCI و اطلاعات مالی خلاصه‌شده درباره واحد فرعی (دارایی‌ها، بدهی‌ها، درآمد، سود). همچنین افشای قضاوت‌های مهم انجام‌شده در تعیین کنترل الزامی است.36 این افشاها به تحلیلگران اجازه می‌دهد تا مدل‌های ارزش‌گذاری دقیق‌تری بسازند و جریان‌های نقدی واقعی در دسترس سهامداران واحد اصلی را بهتر ارزیابی کنند.

بخش ۷: نتیجه‌گیری

جمع‌بندی نکات کلیدی و اهمیت راهبردی حسابداری NCI

حسابداری منافع غیرکنترلی طبق IFRS یک حوزه پیچیده و چندوجهی است. این حسابداری بر پایه مفهوم «شخصیت اقتصادی واحد» بنا شده است. این اصل، نحوه ارائه NCI در حقوق صاحبان سهام، تخصیص سود و زیان جامع و رفتار با معاملات تغییر مالکیت را شکل می‌دهد. انتخاب اولیه بین روش ارزش منصفانه و روش سهم تناسبی برای اندازه‌گیری NCI یک تصمیم راهبردی است. این انتخاب پیامدهای بلندمدتی بر میزان سرقفلی، آزمون کاهش ارزش آتی و تعدیلات حقوق صاحبان سهام در صورت خرید سهام NCI دارد.

استانداردهای IFRS به وضوح بین تغییرات مالکیت با حفظ کنترل (معاملات حقوق صاحبان سهام) و از دست دادن کنترل (یک رویداد اقتصادی مهم) تمایز قائل می‌شوند. در نهایت، الزامات افشای دقیق IFRS 12 به تحلیلگران مالی ابزارهای لازم برای درک عمیق‌تر ساختار گروه و ارزیابی دقیق‌تر ارزش واقعی قابل انتساب به سهامداران واحد اصلی را می‌دهد. درک صحیح و اجرای دقیق قوانین مربوط به منافع غیرکنترلی برای گزارشگری شفاف و تحلیل موشکافانه صورت‌های مالی تلفیقی ضروری است.

 

————————————————————————————-

برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات با ما در تماس باشید :

تلفن ۱ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲

تلفن ۲ :  ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳

فکس :    ۸۸۲۰۵۷۶۶   ۲۱  ۹۸++

IFRS

ضعیفمتوسطخوبخیلی خوبعالی (No Ratings Yet)
Loading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + 14 =