داراییهای مالی بلندمدت بر اساس IFRS 9
مقدمه: تحول در حسابداری دارایی های مالی با IFRS 9
استاندارد بین المللی گزارشگری مالی 9 (IFRS 9) در خصوص داراییهای مالی بلندمدت یک تحول بنیادین در حسابداری ابزارهای مالی است. این استاندارد جایگزین استاندارد پیچیده و مبتنی بر قواعد IAS 39 شد. انگیزه اصلی این جایگزینی، ساده سازی رویه ها و رفع نقاط ضعف استانداردهای قبلی بود. این نقاط ضعف در بحران مالی سال 2008 به وضوح آشکار شدند. یکی از انتقادات اصلی به IAS 39، تأخیر در شناسایی زیانهای اعتباری بود. در مقابل، IFRS 9 رویکردی مبتنی بر اصول را معرفی میکند که به دنبال ارائه اطلاعات شفاف تر است.
هدف اصلی IFRS 9 ارائه اطلاعات مربوط و مفید به استفاده کنند گان صورتهای مالی است. این اطلاعات به آنها در ارزیابی مبالغ، زمان بندی و عدم قطعیت جریانهای نقدی آتی واحد تجاری کمک میکند. استاندارد جدید یک رویکرد منطقی و واحد برای طبقه بندی و اندازه گیری دارایی های مالی ارائه میدهد. این رویکرد جدید، نیاز به قضاوت حرفه ای قابل توجه و مدل سازی های پیچیده را افزایش میدهد. این موضوع یک چالش اجرایی مهم برای بسیاری از شرکتها محسوب میشود.
استاندارد IFRS 9 بر سه رکن اصلی استوار است
این استاندارد بر سه رکن اصلی استوار است. این ارکان شامل طبقه بندی و اندازه گیری، کاهش ارزش و حسابداری پوشش ریسک هستند. این مقاله بر دو رکن اول تمرکز دارد. این دو رکن ارتباط مستقیم تری با حسابداری داراییهای مالی بلندمدت دارند. لازم به ذکر است که طبق هبندی در IFRS 9 بر اساس تاریخ سررسید دارایی نیست. بلکه طبقه بندی بر اساس ویژگی های جریان نقدی و مدل کسب و کار واحد تجاری تعیین میشود. این اصول برای تمام دارایی های مالی اعمال میشود. اما پیامدهای آن برای داراییهای مالی بلندمدت بسیار حائز اهمیت است.
این تغییر از IAS 39 به IFRS 9 یک تحول فلسفی در حسابداری است. حسابداری از یک مدل “زیان واقع شده” به مدل “زیان مورد انتظار” حرکت کرده است. همچنین از قواعد خشک به اصول مبتنی بر قضاوت تغییر مسیر داده است. شکست IAS 39 در ارائه هشدارهای به موقع، مستقیماً منجر به توسعه اصول اصلی IFRS 9 شد. این بدان معناست که صورتهای مالی تحت IFRS 9 پیش بینی کننده تر و کمتر واکنشی هستند. این امر تأثیرات عمیقی بر ذخیره گیری بانکها و ثبات کلی سیستم مالی دارد.
بخش ۱: مبانی طبقه بندی داراییهای مالی بلندمدت
رویکرد مبتنی بر اصول در IFRS 9
طبقه بندی یک دارایی مالی در زمان شناخت اولیه آن انجام میشود. این طبقه بندی بر اساس دو معیار کلیدی تعیین میگردد. اولین معیار، مدل کسب و کار واحد تجاری برای مدیریت داراییها است. دومین معیار، ویژگی های جریان های نقدی قراردادی آن دارایی است. این رویکرد دو آزمونی، اساس مدل طبقه بندی در IFRS 9 را تشکیل میدهد. این مدل جایگزین چهار طبقه پیچیده در IAS 39 شده است. آن طبقه ها شامل نگهداری تا سررسید، وامها و دریافتنی ها، ارزش منصفانه از طریق سود و زیان و دارایی های آماده برای فروش بودند.
آزمون مدل کسب و کار: هدف از نگهداری دارایی
آزمون مدل کسب و کار یک ادعای صرف نیست؛ بلکه یک واقعیت مشهود است. این واقعیت از طریق فعالیتهای واحد تجاری قابل مشاهده است. این ارزیابی در سطح یک سبد دارایی (پرتفولیو) انجام میشود. این آزمون برای تک تک ابزارها به صورت مجزا انجام نمیشود. شواهد کلیدی برای این آزمون شامل موارد متعددی است. نحوه ارزیابی عملکرد مدل کسبوکار و گزارش آن به مدیران اصلی، نحوه مدیریت ریسکها و نحوه جبران خدمات مدیران از جمله این شواهد هستند. IFRS 9 سه نوع مدل کسبوکار را شناسایی میکند :
مدل “نگهداری برای دریافت جریانهای نقدی قراردادی” (HTC) اولین مدل است. در این مدل، هدف اصلی نگهداری داراییها برای دریافت اصل و فرع آنهاست. فروش داراییها هدف اصلی نیست. فروشهای موردی به دلیل افزایش ریسک اعتباری یا نزدیک به سررسید، لزوماً این مدل را نقض نمیکنند.
مدل “نگهداری برای دریافت جریانهای نقدی و فروش” (HTC&S) دومین مدل است. در این مدل، هدف از طریق هر دو فعالیت محقق میشود. یعنی هم جریانهای نقدی قراردادی دریافت میشوند و هم داراییهای مالی فروخته میشوند. فروش بخش جداییناپذیر دستیابی به اهداف است؛ برای مثال جهت مدیریت نقدینگی.
“سایر مدلهای کسبوکار” طبقه باقیمانده است. این طبقه شامل داراییهای نگهداری شده برای معامله است. همچنین هر پرتفولیویی که بر مبنای ارزش منصفانه مدیریت میشود در این طبقه قرار میگیرد. هدف در این مدلها، تحقق ارزش از طریق تغییرات قیمت است. این رویکرد یک پیوند مستقیم و قابل حسابرسی بین استراتژی شرکت و رویه حسابداری آن ایجاد میکند. این امر دامنه انتخابهای طبقه بندی اختیاری که تحت IAS 39 وجود داشت را به شدت محدود میکند.
آزمون ویژگیهای جریان نقدی قراردادی (SPPI): ماهیت بازپرداختها
آزمون ویژگیهای جریان نقدی قراردادی برای هر ابزار مالی به صورت جداگانه انجام میشود. سؤال اصلی این است که آیا جریان های نقدی قراردادی صرفاً پرداخت اصل و سود مبلغ اصلی بدهی (SPPI) هستند یا خیر. این ویژگیها باید با یک “ترتیب وام دهی پایه” سازگار باشند. در این تعریف، “اصل” به ارزش منصفانه دارایی در زمان شناخت اولیه اشاره دارد. “سود” نیز به طور محدود تعریف میشود. سود شامل جبران ارزش زمانی پول و ریسک اعتباری است. همچنین سایر ریسک های پایه وام دهی مانند ریسک نقدینگی و هزینه های اداری را پوشش میدهد. یک حاشیه سود نیز در آن لحاظ میشود.
ویژگی هایی که باعث عدم قبولی در آزمون SPPI میشوند، شامل مواردی هستند که ریسکهای ناسازگار با یک ترتیب وام دهی پایه را معرفی میکنند. برای مثال، پیوند به قیمت سهام یا کالاها از این دسته هستند. ساختارهای پیچیده مانند اهرم یا نرخهای سود معکوس نیز معمولاً در این آزمون رد میشوند. اگر یک دارایی در آزمون SPPI رد شود، باید به ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) طبقهبندی شود. این طبقه بندی صرف نظر از مدل کسبوکار واحد تجاری انجام میگیرد. این استاندارد با پیوند دادن طبقهبندی به فعالیتهای مشهود و واقعیتهای قراردادی، حسابداری شرکت را مجبور به انعکاس استراتژی اقتصادی واقعی خود میکند. این امر قابلیت مقایسه بین شرکتها را افزایش میدهد زیرا طبقه بندی بر اساس فعالیتهای اقتصادی مشابه است، نه ادعاهای مدیریتی متفاوت.
بخش ۲: طبقه بندی و اندازه گیری داراییهای مالی بلندمدت
طبقه بندی در طبقه بهای تمام شده مستهلک شده (Amortised Cost)
یک دارایی مالی تنها در صورتی به بهای تمام شده مستهلک شده اندازه گیری میشود که هر دو شرط زیر را برآورده کند. شرط اول این است که دارایی در چارچوب یک مدل کسب و کار “نگهداری برای دریافت” (HTC) مدیریت شود. شرط دوم این است که جریان های نقدی قراردادی دارایی، آزمون SPPI را با موفقیت پشت سر بگذارند. این دو شرط باید به طور همزمان وجود داشته باشند. عدم تحقق هر یک از این شروط، مانع از طبقه بندی داراییهای مالی بلندمدت در این طبقه میشود.
اندازه گیری اولیه این داراییها به ارزش منصفانه به علاوه هزینههای معامله انجام میشود. پس از شناخت اولیه، این داراییها با استفاده از روش سود مؤثر اندازه گیری میشوند. مبلغ دفتری دارایی برای بازپرداخت های اصل، استهلاک صرف یا کسر، و زیان های کاهش ارزش تعدیل میگردد. روش سود مؤثر، بهای تمام شده مستهلک شده را محاسبه میکند. این روش درآمد سود را طی دوره مربوطه تخصیص میدهد. نرخ سود مؤثر، نرخی است که جریان های نقدی آتی برآوردی را دقیقاً به مبلغ دفتری خالص تنزیل میکند.
طبقه بندی در طبقه ارزش منصفانه از طریق سایر اقلام سود و زیان جامع (FVOCI)
یک ابزار بدهی در صورتی به ارزش منصفانه از طریق سایر اقلام سود و زیان جامع (FVOCI) اندازه گیری میشود که هر دو شرط زیر را داشته باشد. شرط اول این است که دارایی در یک مدل کسب و کار “نگهداری برای دریافت و فروش” (HTC&S) نگهداری شود. شرط دوم این است که جریانهای نقدی قراردادی آن، آزمون SPPI را با موفقیت طی کنند. در این طبقه، تغییرات ارزش منصفانه در سایر اقلام سود و زیان جامع (OCI) شناسایی میشود. درآمد سود، که با روش سود مؤثر محاسبه میشود، و زیانهای کاهش ارزش در صورت سود و زیان (P&L) شناسایی میگردند. هنگام قطع شناخت، سود یا زیان انباشته در OCI به صورت سود و زیان باز طبقه بندی (“بازیافت”) میشود.
برای ابزارهای سرمایه ای (سهام)، یک واحد تجاری میتواند یک انتخاب فسخناپذیر انجام دهد. این انتخاب در زمان شناخت اولیه صورت میگیرد. بر اساس آن، تغییرات ارزش منصفانه یک سرمایه گذاری در سهام (که برای معامله نگهداری نمیشود) در OCI ارائه میشود. تغییرات ارزش منصفانه این ابزارها در OCI شناسایی میشود. اما برخلاف ابزارهای بدهی، این مبالغ هرگز به صورت سود و زیان بازیافت نمیشوند. این قاعده حتی پس از فروش سرمایه گذاری نیز پابرجا است. تنها درآمد سود سهام در صورت سود و زیان شناسایی میشود.
طبقه بندی در طبقه ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL)
ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) به عنوان طبقه باقیمانده یا پیش فرض عمل میکند. یک دارایی مالی در صورتی که معیارهای طبقه بندی به بهای تمام شده مستهلک شده یا FVOCI را نداشته باشد، باید در این طبقه اندازه گیری شود. این شامل هر دارایی است که در آزمون SPPI رد میشود. برای مثال ابزارهای مشتقه یا اوراق بدهی مرتبط با سهام در این دسته قرار میگیرند. همچنین، هر دارایی بدهی که در یک مدل کسبوکار “سایر” (مانند نگهداری برای معامله) مدیریت میشود، در این طبقه قرار میگیرد. تمام سرمایه گذاریهای در سهام نیز به این طبقه تعلق دارند، مگر اینکه انتخاب FVOCI برای آنها انجام شود.
یک واحد تجاری میتواند در زمان شناخت اولیه، یک دارایی مالی را به طور فسخ ناپذیر در طبقه FVTPL تعیین کند. این گزینه در صورتی مجاز است که انجام آن، یک عدم ثبات در اندازه گیری یا شناخت (که به آن “عدم تطابق حسابداری” نیز گفته میشود) را حذف کند یا به طور قابل توجهی کاهش دهد. دارایی های این طبقه به ارزش منصفانه اندازه گیری میشوند. تمام تغییرات ارزش منصفانه آنها مستقیماً در صورت سود و زیان شناسایی میشود.
قاعده “عدم بازیافت” برای ابزارهای سرمایه ای FVOCI یک گسست اقتصادی قابل توجه ایجاد میکند. عملکرد نهایی تحققیافته یک سرمایهگذاری استراتژیک هرگز در صورت عملکرد اصلی واحد تجاری (صورت سود و زیان) منعکس نمیشود. این امر تصمیم اولیه و فسخ ناپذیر طبقه بندی را به یک تصمیم بسیار استراتژیک با پیامدهای گزارشگری بلندمدت تبدیل میکند. این موضوع ممکن است انگیزه سرمایه گذاری بلندمدت در سهام را کاهش دهد، زیرا شرکتها نمیتوانند ارزش آفرینی کامل را از طریق مهمترین معیار، یعنی سود هر سهم، به سهامداران گزارش دهند.
جدول ۱: ماتریس طبقه بندی ابزارهای بدهی
| قبولی در آزمون SPPI | عدم قبولی در آزمون SPPI | |
| مدل کسبوکار: نگهداری برای دریافت (HTC) | بهای تمام شده مستهلک شده | ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) |
| مدل کسبوکار: نگهداری برای دریافت و فروش (HTC&S) | ارزش منصفانه از طریق OCI (FVOCI) | ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) |
| مدل کسبوکار: سایر/معاملاتی | ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) | ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) |
بخش ۳: کاهش ارزش داراییهای مالی بلندمدت: مدل زیان اعتباری مورد انتظار (ECL)
مفهوم مدل زیان اعتباری مورد انتظار
استاندارد IFRS 9 یک مدل کاهش ارزش آینده نگر را معرفی میکند. این مدل جایگزین مدل “زیان واقع شده” در IAS 39 شده است.4 هدف این تغییر، تضمین شناسایی به موقع تر زیانهای اعتباری است. واحدهای تجاری باید زیانهای اعتباری مورد انتظار (ECL) را از لحظه شناخت اولیه یک ابزار مالی شناسایی کنند. این رویکرد ماهیت گزارشگری مالی برای وام دهندگان را از یک تمرین حسابداری تاریخی به یک تمرین پیش بینی اقتصادی آینده نگر تغییر میدهد. این امر بار عملیاتی قابل توجهی ایجاد کرده و منابع جدیدی از نوسانات سود را به وجود میآورد.
زیان اعتباری مورد انتظار به عنوان میانگین وزنی-احتمالی زیان های اعتباری تعریف میشود. این مبلغ با نرخ سود مؤثر اولیه تنزیل میگردد. یک زیان اعتباری، تفاوت بین جریانهای نقدی قراردادی و جریان های نقدی است که واحد تجاری انتظار دریافت آنها را دارد. این تغییر از ثبت گذشته به پیش بینی آینده، عملکرد حسابداری را متحول میکند. این امر شرکتها، به ویژه بانکها، را ملزم به توسعه مدلهای آماری پیچیده و یکپارچهسازی حجم عظیمی از داده ها میکند. همچنین نیازمند قضاوت های قابل توجهی در مورد اقتصاد آینده است که یک چالش عملیاتی و سیستمی بزرگ محسوب میشود.
رویکرد عمومی سه مرحله ای برای کاهش ارزش
رویکرد عمومی کاهش ارزش شامل سه مرحله است. مرحله ۱ برای دارایی های مالی در زمان شناخت اولیه اعمال میشود. این مرحله تا زمانی ادامه دارد که ریسک اعتباری به طور قابل توجهی افزایش نیافته باشد. ذخیره زیان در این مرحله معادل زیان اعتباری مورد انتظار ۱۲ ماهه اندازه گیری میشود. این مبلغ بخشی از زیان های کل دوره عمر است که از رویدادهای نکول ممکن در ۱۲ ماه آینده ناشی میشود. درآمد سود بر اساس مبلغ دفتری ناخالص محاسبه میگردد.
مرحله ۲ زمانی اعمال میشود که افزایش قابل توجهی در ریسک اعتباری از زمان شناخت اولیه رخ داده باشد. اما دارایی هنوز دچار کاهش ارزش اعتباری نشده است. ذخیره زیان در این مرحله معادل زیان اعتباری مورد انتظار کل دوره عمر اندازه گیری میشود. این زیان شامل زیانهای ناشی از تمام رویدادهای نکول ممکن در طول عمر دارایی است. درآمد سود همچنان بر اساس مبلغ دفتری ناخالص محاسبه میشود.
مرحله ۳ زمانی کاربرد دارد که شواهد عینی مبنی بر کاهش ارزش وجود داشته باشد (دارایی دچار کاهش ارزش اعتباری شده است). ذخیره زیان همچنان معادل زیان اعتباری مورد انتظار کل دوره عمر است. اما تفاوت اصلی در محاسبه درآمد سود است. درآمد سود در این مرحله بر اساس مبلغ دفتری خالص (بهای تمام شده مستهلک شده، یعنی مبلغ ناخالص منهای ذخیره زیان) محاسبه میشود.
| جدول ۲: خلاصه مدل سه مرحله ای زیان اعتباری مورد انتظار (ECL) | محرک (Trigger) | ذخیره زیان | مبنای محاسبه درآمد سود |
| مرحله ۱ | عدم افزایش قابل توجه در ریسک اعتباری | زیان اعتباری مورد انتظار ۱۲ ماهه | مبلغ دفتری ناخالص |
| مرحله ۲ | افزایش قابل توجه در ریسک اعتباری | زیان اعتباری مورد انتظار کل دوره عمر | مبلغ دفتری ناخالص |
| مرحله ۳ | دارایی دچار کاهش ارزش اعتباری شده است | زیان اعتباری مورد انتظار کل دوره عمر | مبلغ دفتری خالص (بهای مستهلک شده) |
دامنه کاربرد مدل کاهش ارزش
شکل زیان اعتباری مورد انتظار برای ابزارهای بدهی که به
- بهای تمام شده مستهلک شده و
- ارزش منصفانه از طریق OCI اندازه گیری میشوند، کاربرد دارد.
این مدل همچنین برای دریافتنی های اجاره، دریافتنی های تجاری و برخی تعهدات اعطای وام و ضمانت نامه های مالی نیز اعمال میشود. این مدل برای داراییهای مالی بلندمدت که در این طبقات قرار میگیرند، اهمیت ویژهای دارد.
این روش برای داراییهایی که به ارزش منصفانه از طریق سود و زیان (FVTPL) اندازه گیری میشوند، اعمال نمیگردد. دلیل آن این است که تغییرات ارزش منصفانه این داراییها، خود به خود ریسک اعتباری را منعکس میکند. همچنین ،برای سرمایه گذاری های در سهام نیز کاربرد ندارد. زیرا این ابزارها مشمول زیان اعتباری به معنای تعریف شده در استاندارد نیستند.
بخش ۴: تجدید طبقه بندی و قطع شناخت داراییهای مالی بلندمدت
شرایط تجدید طبقه بندی
تجدید طبقه بندی دارایی های مالی تنها در یک صورت الزامی است. این الزام زمانی ایجاد میشود که یک واحد تجاری مدل کسب و کار خود را برای مدیریت داراییهای مالی تغییر دهد. انتظار میرود این رویداد بسیار نادر باشد. این تغییر باید یک تغییر اساسی و قابل اثبات برای اشخاص ثالث باشد. برای مثال، تحصیل یا واگذاری یک بخش عمده از فعالیت های تجاری میتواند چنین تغییری را ایجاد کند. زمانی که تجدید طبقه بندی رخ میدهد، به صورت آتی و از تاریخ تجدید طبقه بندی اعمال میشود.
استاندارد IFRS 9 به صراحت تجدید طبقه بندی را به یک تغییر بنیادین، نادر و قابل اثبات در مدل کسبوکار پیوند میدهد. این امر توانایی یک واحد تجاری برای تجدید طبقه بندی داراییها به میل خود را به شدت محدود میکند. یک تغییر ساده در قصد و نیت مدیریت کافی نیست. این رویکرد یکپارچگی و قابلیت اتکای گزارشگری مالی را افزایش میدهد. استفاده کنندگان صورتهای مالی میتوانند اطمینان بیشتری داشته باشند که طبقهبندی یک دارایی، منعکس کننده مدیریت اقتصادی بلندمدت آن است، نه انگیزه های کوتاهمدت برای مدیریت سود.
برخی تجدید طبقه بندی ها ممنوع هستند. یک واحد تجاری نمیتواند داراییهایی را که برای آنها گزینه ارزش منصفانه از طریق سود و زیان انتخاب شده است، تجدید طبقه بندی کند. همچنین، ابزارهای سرمایه ای که به عنوان FVOCI تعیین شدهاند، قابل تجدید طبقهبندی نیستند. این محدودیت ها به عنوان یک مکانیسم ضد سوءاستفاده عمل میکنند. آنها از تغییرات فرصت طلبانه طبقه بندی برای مدیریت سود گزارش شده جلوگیری میکنند.
اصول قطع شناخت
قطع شناخت به حذف یک دارایی مالی که قبلاً شناسایی شده از صورت وضعیت مالی واحد تجاری اشاره دارد. اصل اساسی در قطع شناخت، انتقال ریسکها و پاداشهای مالکیت است. یک واحد تجاری زمانی یک دارایی را قطع شناخت میکند که حقوق قراردادی نسبت به جریانهای نقدی آن منقضی شود. یا زمانی که دارایی مالی را منتقل کرده و به طور اساسی تمام ریسکها و پاداشهای مالکیت را نیز واگذار کند.
استاندارد IFRS 9 الزامات قطع شناخت را عمدتاً بدون تغییر از استاندارد IAS 39 به ارث برده است. این ثبات رویه، انتقال به استاندارد جدید را در این حوزه تسهیل کرده است. با این حال، الزامات افشای خاصی تحت IFRS 7 برای داراییهای منتقل شده ای که قطع شناخت نشده اند، وجود دارد. این افشاها به استفاده کنندگان کمک میکند تا میزان مشارکت مستمر واحد تجاری در آن داراییها را درک کنند.
بخش ۵: الزامات افشا بر اساس IFRS 7
اهداف دوگانه IFRS 7
استاندارد IFRS 7 واحدهای تجاری را ملزم به ارائه افشاهایی میکند که استفاده کنندگان را قادر به ارزیابی دو حوزه کلیدی سازد.28 هدف اول، ارزیابی
اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت مالی و عملکرد واحد تجاری است. هدف دوم، ارزیابی ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی است. این ریسکها شامل ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی و ریسک بازار هستند. همچنین، نحوه مدیریت این ریسکها توسط واحد تجاری باید افشا شود.
الزامات افشای گسترده IFRS 7 به عنوان یک موازنه ضروری در برابر قضاوت افزایشیافته مجاز تحت IFRS 9 عمل میکند. این افشاها شفافیت را ترویج میدهند. آنها به استفاده کنندگان اجازه میدهند تا “پشت اعداد” را ببینند و مفروضات محرک نتایج حسابداری را درک کنند. IFRS 9 انعطاف پذیری را فراهم میکند، در حالی که IFRS 7 پاسخگویی را الزامی میسازد. این امر استفاده کنندگان صورتهای مالی را با دادن اطلاعات لازم برای زیر سؤال بردن قضاوتهای مدیریت و انجام تحلیلهای خود، توانمند میسازد.
اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت و عملکرد مالی
این بخش از افشاها شامل ارائه مبالغ دفتری داراییها بر اساس طبقات طبقهبندی IFRS 9 است. این طبقات شامل بهای تمام شده مستهلک شده، FVOCI و FVTPL هستند. افشای درآمد، هزینه، سود و زیان بر اساس هر طبقه نیز الزامی است. این موارد شامل درآمد و هزینه سود، درآمد کارمزد و زیانهای کاهش ارزش میشود. برای داراییهای مالی بلندمدت، این افشاها به تحلیلگران کمک میکند تا منابع سودآوری و ریسک را درک کنند. همچنین، ارائه صورت تطبیق حساب ذخیره زیانهای اعتباری برای هر طبقه از داراییهای مالی الزامی است.
ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی
افشاهای مربوط به ریسک به دو دسته کیفی و کمی تقسیم میشوند. افشاهای کیفی شامل تشریح مواجهه با ریسکها و نحوه پیدایش آنهاست. همچنین اهداف، سیاستها و فرآیندهای مدیریت برای مدیریت ریسک باید شرح داده شود.
افشاهای کمی شامل دادههای خلاصهای درباره مواجهه با هر نوع ریسک است. این افشاها شامل موارد خاصی برای هر ریسک است. برای
- ریسک اعتباری، حداکثر مواجهه با ریسک، اطلاعات درباره وثایق و کیفیت اعتباری داراییها باید افشا شود. برای
- ریسک نقدینگی یک تحلیل سررسید برای بدهیهای مالی ارائه میشود. برای</li>
- ریسک بازار، یک تحلیل حساسیت الزامی است.
این تحلیل نشان میدهد که سود و زیان و حقوق صاحبان سهام چگونه تحت تأثیر تغییرات متغیرهای بازار قرار میگیرند.
افشای ارزش منصفانه و سلسله مراتب آن
برای هر طبقه از ابزارهای مالی که به ارزش منصفانه اندازهگیری میشوند، واحد تجاری باید ارزش منصفانه و روش مورد استفاده را افشا کند. IFRS 7 طبقهبندی این اندازهگیریها را در یک سلسله مراتب سه سطحی الزامی میکند. این سلسله مراتب، قابلیت مشاهده ورودیهای مورد استفاده در اندازهگیری را منعکس میکند.28
- سطح ۱ شامل قیمتهای اعلام شده در بازارهای فعال برای داراییهای یکسان است.
- سطح ۲ شامل ورودیهای قابل مشاهده غیر از قیمتهای سطح ۱ است. برای مثال نرخهای سود و منحنیهای بازده در این سطح قرار دارند.
- سطح ۳ شامل ورودیهای غیرقابل مشاهده است. برای مثال دادهها یا مدلهای خود شرکت در این سطح جای میگیرند.
نتیجهگیری: نگاهی جامع به مدیریت داراییهای مالی بلندمدت
استاندارد IFRS 9 تحولات کلیدی در گزارشگری مالی برای داراییهای مالی بلندمدت ایجاد کرده است. این استاندارد با معرفی آزمون مدل کسبوکار، حسابداری را با واقعیتهای اقتصادی همسو میکند. طبقهبندی دیگر یک انتخاب صرف نیست، بلکه نتیجه مستقیم استراتژی مدیریت داراییها است. این رویکرد مبتنی بر اصول، شفافیت و قابلیت مقایسه را در سطح جهانی افزایش میدهد.
مهمترین تغییر، معرفی مدل زیان اعتباری مورد انتظار (ECL) است. این مدل آیندهنگر، اساساً رویکرد ذخیرهگیری برای ریسک را تغییر داده است. شرکتها دیگر منتظر وقوع یک رویداد زیان نمیمانند. آنها باید به طور مداوم ریسکهای اعتباری را ارزیابی کرده و زیانهای آتی را پیشبینی کنند. این امر مستلزم سیستمهای قوی، دادههای جامع و قضاوت حرفهای دقیق است.
در نهایت، تسلط بر الزامات IFRS 9 تنها یک وظیفه تطبیقی نیست. بلکه یک ضرورت استراتژیک برای واحدهای تجاری است. این استاندارد به شرکتها امکان میدهد تا عملکرد و مدیریت ریسک خود را به طور دقیق به ذینفعان منعکس کنند. پیادهسازی موفقیتآمیز آن نیازمند ترکیبی از تخصص فنی، زیرساختهای قوی و قضاوت صحیح حرفهای است. درک عمیق این استاندارد برای تمام فعالان حوزه مالی و حسابداری ضروری است.
برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات حسابداری با ما در تماس باشید :
مطالب مرتبط :
