تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
بخش ۱: مبانی تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی چیست؟
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی یک تکنیک کمی است. این روش برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت استفاده میشود. تحلیلگران از مقایسههای عددی در صورتهای مالی شرکت استفاده میکنند. این صورتها شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است. هدف اصلی، به دست آوردن بینشهای معنادار درباره عملکرد شرکت است. این فرآیند، سنگ بنای تحلیل بنیادی سهام و ارزیابی عملکرد شرکتها محسوب میشود.
اهمیت حیاتی تجزیه و تحلیل نسبتها در کسبوکار
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی ابزاری ضروری برای تصمیمگیری است. این تحلیل، بینشهای ارزشمندی درباره نقدینگی، توانایی پرداخت بدهی، کارایی و سودآوری ارائه میدهد. ذینفعان از این اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه استفاده میکنند. سرمایهگذاران خارجی برای انتخاب سرمایهگذاری و مدیران داخلی برای برنامهریزی استراتژیک از آن بهره میبرند. این تحلیل به شناسایی نقاط قوت، ضعف و روندهای مالی در طول زمان کمک میکند. در نتیجه، حفظ سلامت رقابتی شرکت را تضمین مینماید.
نقش استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS)
استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS) نقشی حیاتی در تحلیل مالی دارند. این استانداردها با هدف ایجاد یک زبان مشترک حسابداری طراحی شدهاند. IFRS ثبات و قابلیت مقایسه صورتهای مالی را در سطح جهانی تضمین میکند. این یکنواختی برای تجزیه و تحلیل نسبتها بسیار مهم است. زیرا امکان مقایسه قابل اعتماد بین شرکتهای مختلف را فراهم میآورد. تحلیل باید با در نظر گرفتن استانداردهای حسابداری انجام شود. زیرا استانداردهایی مانند IFRS میتوانند به طور قابل توجهی بر ارقام گزارش شده و نسبتهای حاصل تأثیر بگذارند.
استفادهکنندگان کلیدی تحلیلهای مالی
گروههای متنوعی به تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی متکی هستند. طرفهای داخلی مانند مدیران و مالکان از آن برای ردیابی عملکرد استفاده میکنند. آنها همچنین برای تعدیلات استراتژیک از این تحلیلها بهره میبرند. طرفهای خارجی شامل سرمایهگذارانی هستند که ارزش سهام را ارزیابی میکنند. وامدهندگان نیز توانایی بازپرداخت اعتبار را میسنجند. تحلیلگران مالی بر اساس این نسبتها توصیههای خود را ارائه میدهند. نهادهای نظارتی و رقبا نیز برای نظارت بر انطباق و جایگاه صنعتی از این دادهها استفاده میکنند.
رویکرد گام به گام برای یک تحلیل جامع
انجام تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی یک فرآیند ساختاریافته است. این فرآیند با جمعآوری صورتهای مالی لازم آغاز میشود. این صورتها شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد است. گام بعدی، محاسبه نسبتهای مالی مرتبط است. سپس، این نسبتها با معیارها مقایسه میشوند. این معیارها شامل دادههای تاریخی شرکت یا میانگینهای صنعتی است. گامهای نهایی شامل تفسیر نتایج برای شناسایی روندها است. در نهایت، تصمیمات آگاهانه بر اساس یافتهها اتخاذ میشود. قدرت واقعی این تحلیل در زمینهسازی نتایج نهفته است. یک نسبت به تنهایی معنای کمی دارد. ارزش آن تنها از طریق مقایسه مشخص میشود. این مقایسه یا در برابر گذشته خود شرکت (تحلیل روند) یا در برابر همتایان (تحلیل صنعت) صورت میگیرد. این ماهیت مقایسهای، دادههای خام را به هوش استراتژیک تبدیل میکند.
بخش ۲: نسبتهای نقدینگی
مقدمهای بر نسبتهای نقدینگی
نسبتهای نقدینگی برای اندازهگیری توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات کوتاهمدت استفاده میشوند. این تعهدات معمولاً طی یک سال سررسید میشوند. این نسبتها با استفاده از داراییهای جاری شرکت محاسبه میگردند. نسبتهای نقدینگی یک شاخص حیاتی برای سلامت مالی شرکت هستند. ناتوانی در پرداخت بدهیهای فوری میتواند منجر به مشکلات مالی یا حتی ورشکستگی شود. این نسبتها تصویری از ظرفیت شرکت برای مدیریت مؤثر سرمایه در گردش ارائه میدهند.
نسبت جاری: فرمول و تفسیر
نسبت جاری یکی از اساسیترین نسبتهای نقدینگی است. این نسبت از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری محاسبه میشود. فرمول آن به شرح زیر است:
این نسبت نشان میدهد که آیا کسبوکار جریان نقد کافی برای انجام تعهدات کوتاهمدت خود دارد یا خیر. نسبت بالاتر نشاندهنده توانایی قویتر برای پوشش بدهیها است. با این حال، نسبت بیش از حد بالا ممکن است نشانه استفاده ناکارآمد از داراییها باشد. برای مثال، نگهداری بیش از حد وجه نقد راکد میتواند به فرصتهای رشد آسیب بزند. بنابراین، سطح بهینه نقدینگی یک موازنه دقیق است.
نسبت آنی (آزمون اسید): یک آزمون نقدینگی سختگیرانهتر
نسبت آنی، که به آن نسبت آزمون اسید نیز گفته میشود، معیار محافظهکارانهتری است. این نسبت با کسر موجودی کالا از داراییهای جاری و سپس تقسیم بر بدهیهای جاری محاسبه میشود. فرمول آن به صورت زیر است:
این نسبت دیدگاه دقیقتری ارائه میدهد زیرا موجودی کالا ممکن است به راحتی به پول نقد تبدیل نشود. نسبت آنی سالم معمولاً بین ۱.۵ تا ۲.۰ در نظر گرفته میشود. البته این مقدار بسته به صنعت میتواند متفاوت باشد. تحلیلگر باید موارد افراطی را زیر سؤال ببرد. عدد بسیار بالا این پرسش را ایجاد میکند: “آیا شرکت بیش از حد محافظهکار است و رشد را فدا میکند؟”
نسبت نقد: ارزیابی توان پرداخت فوری
نسبت نقد محافظهکارانهترین معیار نقدینگی است. این نسبت از تقسیم وجه نقد و معادلهای آن بر بدهیهای جاری محاسبه میشود. فرمول آن به این شکل است:
این نسبت توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود تنها با استفاده از نقدشوندهترین داراییها میسنجد. در این محاسبه، نیازی به فروش موجودی کالا یا وصول مطالبات نیست. این نسبت دیدگاهی از بدترین سناریوی ممکن برای توان پرداخت فوری شرکت ارائه میدهد. این معیار نشاندهنده تنش بین حفظ نقدینگی بالا و دستیابی به کارایی عملیاتی است. نقدینگی بالا ایمنی را نشان میدهد، اما میتواند نشانه مدیریت ضعیف دارایی نیز باشد.
بخش ۳: نسبتهای سودآوری
مقدمهای بر نسبتهای سودآوری
نسبتهای سودآوری توانایی یک شرکت را برای کسب درآمد ارزیابی میکنند. این درآمد نسبت به فروش، هزینههای عملیاتی، داراییها و حقوق صاحبان سهام سنجیده میشود. این معیارها نشان میدهند که یک شرکت چقدر مؤثر از منابع خود برای تولید سود و ایجاد ارزش برای سهامداران استفاده میکند. این نسبتها برای مدیریت داخلی و سرمایهگذاران خارجی جهت ارزیابی عملکرد مالی حیاتی هستند. آنها به درک سلامت مالی و پایداری بلندمدت شرکت کمک میکنند.
حاشیه سود ناخالص: اولین لایه سودآوری
حاشیه سود ناخالص اولین سطح از تحلیل سودآوری است. این نسبت از تقسیم سود ناخالص بر کل درآمد محاسبه میشود. سود ناخالص از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته از درآمد به دست میآید. فرمول آن به شرح زیر است:
این نسبت سودآوری فعالیتهای اصلی تولید و فروش شرکت را اندازهگیری میکند. این محاسبه قبل از در نظر گرفتن هزینههای عملیاتی، بهره و مالیات انجام میشود. حاشیه سود ناخالص بالاتر نشاندهنده کارایی بیشتر در تولید و قیمتگذاری است.
حاشیه سود خالص: شاخص نهایی سودآوری
این شاخص یک شاخص جامع سودآوری است. این نسبت از تقسیم سود خالص بر کل درآمد محاسبه میشود. فرمول آن به این صورت است:
این نسبت درصد درآمدی را نشان میدهد که پس از کسر تمام هزینهها به عنوان سود خالص باقی میماند. این هزینهها شامل مالیات و بهره نیز میشود. حاشیه سود خالص یک معیار جامع از سودآوری کلی و کارایی عملیاتی شرکت است. این نسبت به سرمایهگذاران کمک میکند تا بفهمند شرکت چقدر در تبدیل درآمد به سود واقعی موفق است.
بازده داراییها (ROA): کارایی در استفاده از داراییها
بازده داراییها (ROA) کارایی شرکت در استفاده از داراییهایش را میسنجد. این نسبت از تقسیم سود خالص بر میانگین کل داراییها محاسبه میشود. فرمول آن به شرح زیر است:
ROA نشان میدهد که یک شرکت چقدر کارآمد از داراییهای خود برای تولید سود استفاده میکند. ROA بالاتر نشاندهنده مدیریت مؤثرتر داراییها است. این نسبت برای مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص بسیار مفید است. زیرا شدت استفاده از دارایی در صنایع مختلف به طور قابل توجهی متفاوت است.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE): اندازهگیری بازده سهامداران
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) یک معیار کلیدی برای سرمایهگذاران است. این نسبت از تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه میشود.
ROE نرخ بازده تولید شده برای مالکان شرکت را اندازهگیری میکند. این نسبت نشان میدهد که شرکت چقدر خوب از سرمایهگذاری سهامداران برای ایجاد سود استفاده میکند. ROE بالا اغلب نشانه یک شرکت سالم و سودآور است. با این حال، ROE یک شاخص ترکیبی است که توسط سه اهرم متمایز هدایت میشود. این سه اهرم شامل سودآوری، کارایی و اهرم مالی هستند. تحلیلگر با مشاهده ROE بالا باید منبع آن را بررسی کند. آیا این بازده ناشی از حاشیه سود بالا، گردش دارایی بالا یا اهرم مالی (بدهی) بالا است؟ ROE بالا که ناشی از بدهی عظیم باشد، بسیار پرریسکتر از بازدهی است که از حاشیه سود بالا حاصل میشود.
بخش ۴: نسبتهای اهرمی و توانایی پرداخت بدهی
مقدمهای بر نسبتهای اهرمی و توانایی پرداخت بدهی
نسبتهای اهرمی و توانایی پرداخت بدهی، پایداری مالی بلندمدت یک شرکت را ارزیابی میکنند. این نسبتها توانایی شرکت را برای انجام تعهدات بدهی بلندمدت خود اندازهگیری میکنند. آنها سطح بدهی شرکت را با داراییها، حقوق صاحبان سهام و درآمد مقایسه میکنند. این ارزیابی برای وامدهندگان و سرمایهگذاران جهت سنجش ریسک مرتبط با استراتژی تأمین مالی شرکت بسیار مهم است. این نسبتها نشان میدهند که شرکت تا چه حد به بدهی برای رشد و عملیات خود وابسته است.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: درک ساختار سرمایه
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ساختار سرمایه شرکت را نشان میدهد. این نسبت از تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه میشود. فرمول آن به شرح زیر است:
این نسبت، سهم بدهی در مقابل حقوق صاحبان سهام را برای تأمین مالی داراییهای شرکت مشخص میکند. نسبت بالا نشاندهنده اتکای شدید به بدهی (اهرم) است. اهرم میتواند بازده را افزایش دهد اما ریسک مالی را نیز بالا میبرد. تحلیلگران باید این نسبت را در چارچوب صنعت مربوطه ارزیابی کنند.
نسبت بدهی به دارایی: میزان تأمین مالی از طریق بدهی
نسبت بدهی به دارایی میزان وابستگی شرکت به بدهی را مشخص میکند. این نسبت از تقسیم کل بدهیها بر کل داراییها محاسبه میشود. فرمول آن به این صورت است:
این نسبت درصد داراییهای شرکت را که از طریق بدهی تأمین مالی شدهاند، نشان میدهد. نسبت بالاتر از ۱ نشان میدهد که بدهیهای شرکت از داراییهای آن بیشتر است. این موضوع یک علامت خطر برای ریسک مالی قابل توجه است. نسبت پایینتر به طور کلی نشاندهنده ساختار مالی باثباتتر و کمریسکتر است.
نسبت پوشش بهره: توانایی پرداخت هزینههای بدهی
این نسبت توانایی شرکت برای پرداخت بهره بدهیهایش را میسنجد. این نسبت که به آن نسبت تعداد دفعات کسب سود قبل از بهره و مالیات نیز میگویند، از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر هزینه بهره محاسبه میشود. فرمول آن به شرح زیر است:
این نسبت توانایی شرکت را برای پرداخت بهرههای الزامی بدهیهای معوق خود اندازهگیری میکند. نسبت بالاتر نشاندهنده ظرفیت قویتر برای مدیریت تعهدات بدهی است. این موضوع حاشیه امنی برای وامدهندگان و سرمایهگذاران فراهم میکند. اهرم مالی یک ابزار استراتژیک است که میتواند بازده سهامداران را افزایش دهد اما ریسک را نیز به شدت بالا میبرد. سطح بهینه بدهی صفر نیست؛ بلکه یک انتخاب استراتژیک است که به صنعت، ثبات جریانهای نقدی و مرحله رشد شرکت بستگی دارد.
بخش ۵: نسبتهای فعالیت و کارایی
مقدمهای بر نسبتهای کارایی
نسبتهای کارایی که به آنها نسبتهای فعالیت یا گردش نیز میگویند، کارایی شرکت را ارزیابی میکنند. این نسبتها نشان میدهند که یک شرکت چقدر مؤثر از داراییهای خود استفاده میکند. همچنین مدیریت بدهیها برای تولید فروش و حداکثر کردن سود را میسنجند. این نسبتها برای ارزیابی سلامت عملیاتی داخلی و مدیریت منابع یک سازمان بسیار مهم هستند. آنها به مدیران و تحلیلگران کمک میکنند تا ناکارآمدیها را شناسایی کرده و فرآیندها را بهینه کنند.
گردش موجودی کالا: سرعت فروش
نسبت گردش موجودی کالا سرعت فروش و جایگزینی موجودی را نشان میدهد. این نسبت از تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته بر میانگین موجودی کالا محاسبه میشود. فرمول آن به شرح زیر است:
این نسبت نشان میدهد که موجودی کالای یک شرکت چند بار در یک دوره زمانی مشخص فروخته و جایگزین میشود. گردش بالاتر به طور کلی بهتر است. این موضوع نشاندهنده فروش قوی و مدیریت مؤثر موجودی است. در حالی که گردش پایین میتواند به معنای فروش ضعیف یا موجودی بیش از حد باشد.
دوره وصول مطالبات (DSO): کارایی وصول
دوره وصول مطالبات (DSO) که دوره متوسط وصول نیز نامیده میشود، یک معیار کلیدی کارایی است. این نسبت میانگین تعداد روزهایی را که طول میکشد تا شرکت پس از فروش، وجه آن را از مشتریان دریافت کند، اندازهگیری میکند. این نسبت از تقسیم میانگین حسابهای دریافتنی بر کل فروش اعتباری و ضرب در تعداد روزهای دوره محاسبه میشود. DSO پایینتر نشان میدهد که شرکت مطالبات خود را سریعتر وصول میکند. این امر به بهبود جریان نقدی کمک میکند.
گردش مجموع داراییها: تولید فروش از داراییها
نسبت گردش مجموع داراییها کارایی شرکت در استفاده از کل داراییهایش را میسنجد. این نسبت از تقسیم کل فروش یا درآمد بر میانگین کل داراییها محاسبه میشود. فرمول آن به این صورت است:
این نسبت کارایی شرکت را در استفاده از کل پایه دارایی خود برای تولید فروش اندازهگیری میکند. نسبت بالاتر نشان میدهد که شرکت به ازای هر ریال از داراییهای خود، درآمد بیشتری تولید میکند. این معیار به ویژه برای مقایسه شرکتها در صنایع سرمایهبر مفید است.
چرخه تبدیل وجه نقد: چرخه عمر نقدینگی
چرخه تبدیل وجه نقد (CCC) یک معیار جامع کارایی است. این متریک تعداد روزهایی را که طول میکشد تا یک شرکت سرمایهگذاریهای خود در موجودی کالا و سایر منابع را به وجه نقد حاصل از فروش تبدیل کند، اندازهگیری میکند. فرمول آن به صورت زیر است:
CCC کوتاهتر نشاندهنده کارایی عملیاتی و مالی بیشتر است. نسبتهای کارایی منفرد، اجزای به هم پیوسته یک سیستم واحد هستند. بهینهسازی یکی میتواند بر دیگری تأثیر منفی بگذارد. این موضوع یک موازنه پیچیده در مدیریت سرمایه در گردش را آشکار میکند. برای مثال، افزایش دوره پرداخت بدهیها ممکن است به روابط با تأمینکنندگان کلیدی آسیب برساند.
بخش ۶: نسبتهای ارزش بازار
مقدمهای بر نسبتهای ارزش بازار
نسبتهای ارزش بازار که به آنها نسبتهای ارزشگذاری نیز میگویند، برای شرکتهای سهامی عام کاربرد دارند. این معیارها توسط سرمایهگذاران برای ارزیابی قیمت سهام و چشمانداز رشد آتی یک شرکت استفاده میشوند. آنها قیمت سهام شرکت را با درآمد، فروش یا ارزش دفتری آن مقایسه میکنند. این نسبتها به تعیین اینکه آیا یک سهم بیش از حد، کمتر از حد یا به درستی ارزشگذاری شده است، کمک میکنند. این تحلیلها دیدگاهی از احساسات سرمایهگذاران و ارزش درک شده شرکت ارائه میدهند.
سود هر سهم (EPS): بنیان ارزش سهام
سود هر سهم (EPS) یک شاخص کلیدی از سودآوری شرکت است. این سود به هر سهم عادی تخصیص داده میشود. EPS از تقسیم سود خالص قابل تخصیص به سهامداران عادی بر میانگین موزون تعداد سهام عادی در جریان محاسبه میشود. سود قابل تخصیص، سود خالص منهای سود سهام ممتاز است. EPS بالاتر به طور کلی نشاندهنده سودآوری بهتر و ارزش بیشتر برای سهامداران است. این معیار اساس بسیاری از تحلیلهای ارزشگذاری سهام را تشکیل میدهد.
نسبت قیمت به درآمد (P/E): سنجش احساسات بازار
نسبت قیمت به درآمد (P/E) یک معیار بسیار محبوب در بازار سرمایه است. این نسبت از تقسیم قیمت روز بازار هر سهم بر سود هر سهم (EPS) محاسبه میشود. فرمول آن به این صورت است:
نسبت P/E نشان میدهد که سرمایهگذاران حاضرند به ازای هر ریال از سود شرکت چقدر بپردازند. P/E بالا اغلب نشان میدهد که بازار انتظارات بالایی برای رشد آینده دارد (سهام رشد). در مقابل، P/E پایین ممکن است نشاندهنده یک شرکت کمارزشگذاری شده باشد (سهام ارزشی). این نسبت کمتر یک معیار ارزش فعلی و بیشتر بازتابی از انتظارات جمعی بازار برای رشد آینده است.
بازده سود سهام: بازده نقدی سرمایهگذاری
بازده سود سهام، بازده نقدی مستقیم سرمایهگذاری در سهام را نشان میدهد. این نسبت، سود سهام سالانه هر سهم را به عنوان درصدی از قیمت روز بازار سهم اندازهگیری میکند. فرمول آن به صورت زیر است:
این نسبت بازده نقدی مستقیمی را که یک سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود دریافت میکند، نشان میدهد. این معیار به ویژه برای سرمایهگذارانی که به دنبال درآمد ثابت هستند، اهمیت دارد. شرکتهای بالغ و باثبات معمولاً بازده سود سهام بالاتری دارند. در حالی که شرکتهای در حال رشد ممکن است سود سهام کمتری پرداخت کنند یا اصلاً پرداخت نکنند و سود را مجدداً سرمایهگذاری کنند.
بخش ۷: تفسیر و کاربرد پیشرفته
تحلیل روند: ارزیابی عملکرد در طول زمان
تحلیل روند شامل بررسی نسبتهای مالی در چندین دوره زمانی است. این کار برای شناسایی الگوها و تغییرات در عملکرد یک شرکت انجام میشود. با ردیابی نسبتها در طول چندین سال، یک تحلیلگر میتواند تعیین کند که آیا سلامت مالی شرکت در حال بهبود، زوال یا ثبات است. این زمینه تاریخی بسیار روشنگرتر از یک تصویر لحظهای از یک دوره واحد است. بررسی روند به ذینفعان کمک میکند تا پایداری و جهتگیری استراتژیک شرکت را بهتر درک کنند.
تحلیل صنعت: محکزنی در برابر رقبا
تحلیل صنعت یا محکزنی شامل مقایسه نسبتهای مالی یک شرکت با میانگینهای صنعت آن است. این مقایسه همچنین میتواند با نسبتهای رقبای مستقیم انجام شود. این کار زمینه حیاتی را فراهم میکند و به ارزیابی اینکه آیا شرکت بالاتر یا پایینتر از هنجار صنعت عمل میکند، کمک میکند. پایگاههای داده معتبر بینالمللی مانند D&B، Factiva و RMA این دادههای صنعتی را ارائه میدهند. این تحلیل برای درک جایگاه رقابتی و کارایی نسبی شرکت ضروری است.
تأثیر استانداردهای حسابداری (IFRS در مقابل GAAP) بر نسبتها
استانداردهای حسابداری تأثیر قابل توجهی بر نسبتهای مالی دارند. در حالی که IFRS قابلیت مقایسه جهانی را ترویج میکند، تفاوتهای آن با استانداردهای دیگر مانند GAAP آمریکا میتواند نسبتها را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، ممنوعیت روش LIFO برای ارزشگذاری موجودی کالا در IFRS میتواند نسبتهای نقدینگی و کارایی را در مقایسه با شرکتی که از GAAP استفاده میکند، تغییر دهد. به طور مشابه، قوانین مربوط به سرمایهای کردن هزینههای تحقیق و توسعه میتواند بر نسبتهای دارایی و سودآوری تأثیر بگذارد. تحلیلگران باید از این تفاوتها آگاه باشند تا مقایسههای فرامرزی معتبری انجام دهند. ماهیت “اصولمحور” IFRS به مدیریت اختیار بیشتری در گزارشدهی میدهد. این بدان معناست که تحلیلگران باید اکنون سیاستهای حسابداری را با دقت بیشتری بررسی کنند تا از قابلیت مقایسه واقعی اطمینان حاصل کنند.
محدودیتهای تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی دارای محدودیتهایی است. این تحلیل کمی است و عوامل کیفی را در نظر نمیگیرد. عواملی مانند کیفیت مدیریت، قدرت برند یا شرایط اقتصادی نادیده گرفته میشوند. این تحلیل بر دادههای تاریخی تکیه دارد که ممکن است عملکرد آینده را پیشبینی نکند. علاوه بر این، شرکتها گاهی اوقات میتوانند ارقام حسابداری را دستکاری کنند. این امر میتواند نسبتها را مخدوش کند. بنابراین، نسبتها باید به عنوان بخشی از یک تحلیل گستردهتر و جامعتر استفاده شوند. آنها ابزاری برای طرح سؤالات عمیقتر هستند، نه پاسخهای نهایی.
جدول مرجع سریع: نسبتهای مالی کلیدی
طبقهبندی | نام نسبت | فرمول | هدف | تفسیر عمومی مقدار بالاتر |
نقدینگی | نسبت جاری | داراییهای جاری / بدهیهای جاری | اندازهگیری توانایی پرداخت تعهدات کوتاهمدت | نقدینگی قویتر |
نقدینگی | نسبت آنی | (داراییهای جاری – موجودی کالا) / بدهیهای جاری | اندازهگیری توانایی پرداخت بدهیهای فوری بدون فروش موجودی | نقدینگی بسیار قویتر |
سودآوری | حاشیه سود خالص | (سود خالص / درآمد کل) * ۱۰۰ | اندازهگیری سودآوری نهایی پس از تمام هزینهها | سودآوری بالاتر |
سودآوری | بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) | (سود خالص / میانگین حقوق صاحبان سهام) * ۱۰۰ | اندازهگیری بازده تولید شده برای سهامداران | بازده بالاتر برای سهامداران |
اهرمی | بدهی به حقوق صاحبان سهام | کل بدهیها / کل حقوق صاحبان سهام | نشاندهنده میزان اتکا به بدهی در ساختار سرمایه | ریسک مالی بالاتر |
اهرمی | نسبت پوشش بهره | سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره | اندازهگیری توانایی پرداخت هزینههای بهره بدهی | توانایی بالاتر برای پرداخت بدهی |
کارایی | گردش موجودی کالا | بهای تمام شده کالای فروش رفته / میانگین موجودی کالا | اندازهگیری سرعت فروش و جایگزینی موجودی کالا | کارایی بیشتر در فروش |
ارزش بازار | نسبت قیمت به درآمد (P/E) | قیمت بازار هر سهم / سود هر سهم | سنجش ارزشگذاری بازار و انتظارات رشد | انتظارات رشد بالاتر بازار |
ارزش بازار | بازده سود سهام | (سود نقدی سالانه هر سهم / قیمت بازار هر سهم) * ۱۰۰ | اندازهگیری بازده نقدی مستقیم برای سرمایهگذاران | بازده درآمدی بالاتر |
بخش ۸: نتیجهگیری و منابع
خلاصه: چگونه تحلیل نسبتها به تصمیمات بهتر منجر میشود
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی ابزاری قدرتمند اما ظریف است. این گزارش نشان داد که این تحلیل فراتر از محاسبات ساده است. این فرآیند نیازمند درک عمیقی از زمینه کسبوکار است. زمانی که این تحلیل به درستی استفاده شود، بینشهای ارزشمندی ارائه میدهد. استفاده صحیح شامل درک استانداردهای IFRS، تمرکز بر تحلیل روند و صنعت و آگاهی از عوامل کیفی است. این رویکرد جامع منجر به تصمیمات تجاری و سرمایهگذاری آگاهانهتر، استراتژیکتر و سودآورتر میشود. در نهایت، تحلیل نسبتها هنر تبدیل داده به دانش و دانش به تصمیم است.
فهرست منابع بینالمللی
————————————————————————————-
برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات حسابداری با ما در تماس باشید :
تلفن ۱ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲
تلفن ۲ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳
فکس : ۸۸۲۰۵۷۶۶ ۲۱ ۹۸++