بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها بر اساس استانداردهای IFRS
مقدمه: درک جایگاه بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها
بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها یکی از اجزای حیاتی بدهیهای جاری و سرمایه در گردش یک واحد تجاری می باشد . این قلم اطلاعات مهمی را در اختیار استفادهکنندگان صورتهای مالی قرار میدهد. تحلیلگران از این اطلاعات برای ارزیابی نقدینگی کوتاهمدت، کارایی عملیاتی و سلامت مالی شرکت استفاده میکنند. حسابداری این بخش از ترازنامه توسط یک استاندارد واحد اداره نمیشود. بلکه مجموعهای یکپارچه از استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS) بر آن حاکم است. این استانداردها شامل IAS 1، IFRS 9، IFRS 7 و IAS 37 هستند. هدف این مقاله ارائه یک راهنمای تفصیلی و کاربردی برای متخصصان حسابداری است. این راهنما بر اساس اصول IFRS برای شناسایی، اندازهگیری، ارائه و افشای
بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها تدوین شده است. درک صحیح این موضوع، آزمونی برای سنجش فهم یکپارچه واحد تجاری از چارچوب IFRS محسوب میشود.
۱: الزامات ارائه در صورت وضعیت مالی (IAS 1 و IFRS 18)
۱.۱: قلم “بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها” در صورت وضعیت مالی
استاندارد حسابداری بینالمللی ۱ (IAS 1)، با عنوان “ارائه صورتهای مالی”، به صراحت الزام میکند که قلم بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها به عنوان یک قلم حداقلی در متن صورت وضعیت مالی ارائه شود. این الزام به دلیل تفاوت ماهوی این بدهیها با سایر بدهیهای مالی مانند وامها و تسهیلات دریافتی است. ماهیت یا کارکرد این بدهیها به اندازهای متفاوت است که ارائه جداگانه آنها را توجیه میکند. واحدهای تجاری مجاز هستند تا عناوین استفاده شده و ترتیب ارائه اقلام را مطابق با ماهیت واحد تجاری و معاملات آن تغییر دهند. این انعطافپذیری به منظور ارائه اطلاعاتی است که به درک وضعیت مالی واحد تجاری کمک کند. بنابراین، در حالی که ارائه جداگانه یک الزام است، نحوه توصیف و جایگاه آن میتواند برای افزایش مربوط بودن اطلاعات، تعدیل شود.
۱.۲: اصل اهمیت و تجمیع در طبقهبندی بدهیها
استاندارد IAS 1 تأکید میکند که هر طبقه بااهمیت از اقلام مشابه باید به صورت جداگانه ارائه شود. همچنین، اقلامی با ماهیت یا کارکرد متفاوت نیز باید جداگانه ارائه شوند، مگر آنکه بیاهمیت باشند. این اصل، یک ابزار قدرتمند برای افزایش شفافیت است. این اصل، واحدهای تجاری را ملزم میکند تا بدهیهای پیچیده را از بدهیهای تجاری ساده تفکیک کنند. برای مثال، بدهیهای ناشی از ترتیبات تأمین مالی معکوس ممکن است ماهیت متفاوتی داشته باشند. در این حالت، واحد تجاری باید با اعمال قضاوت حرفهای تصمیم بگیرد که آیا این بدهیها باید به صورت جداگانه یا در یادداشتهای توضیحی افشا شوند. اصلاحات اخیر IAS 1 نیز بر افشای اطلاعات “بااهمیت” رویههای حسابداری تأکید دارد. این رویکرد، جایگزین افشای صرف رویههای “قابل توجه” شده و نیازمند قضاوت بیشتری است.
۱.۳: طبقهبندی بدهیهای جاری در مقابل غیرجاری
استاندارد IAS 1 واحدهای تجاری را ملزم به طبقهبندی جداگانه بدهیهای جاری و غیرجاری میکند. این الزام مگر در مواردی است که ارائه بر اساس نقدینگی، اطلاعات مربوطتر و قابل اتکاتر فراهم کند. یک بدهی زمانی به عنوان جاری طبقهبندی میشود که یکی از معیارهای زیر را داشته باشد. انتظار رود در چرخه عملیاتی عادی واحد تجاری تسویه شود. عمدتاً به منظور داد و ستد نگهداری شود. موعد تسویه آن ظرف ۱۲ ماه پس از دوره گزارشگری باشد. یا واحد تجاری حق بی قید و شرط برای به تعویق انداختن تسویه آن برای حداقل ۱۲ ماه را نداشته باشد. بدهیهای تجاری معمولاً بخشی از سرمایه در گردش مورد استفاده در چرخه عملیاتی عادی هستند. بنابراین، به طور معمول به عنوان بدهی جاری طبقهبندی میشوند. اصلاحات اخیر IAS 1 در مورد بدهیهای دارای تعهدات خاص (covenants)، بر حق واحد تجاری برای تعویق تسویه در تاریخ گزارشگری تمرکز دارد.
زیربخش ۱.۴: چشمانداز آینده: الزامات استاندارد IFRS 18
استاندارد IFRS 18 که در آینده جایگزین IAS 1 خواهد شد، الزامات ساختاریافتهتری برای ارائه و افشا معرفی میکند. این استاندارد نقش صورتهای مالی اساسی را به عنوان ارائهدهنده خلاصههای ساختاریافته تقویت میکند. در مقابل، نقش یادداشتهای توضیحی را برای تجزیه و تفکیک اطلاعات مشخص میسازد. بر اساس IFRS 18، اقلام باید بر اساس ویژگیهای مشترک، طبقهبندی و تجمیع شوند. این اصل به طور مستقیم بر اجزای تشکیلدهنده
بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها اعمال خواهد شد. هدف نهایی، ارائه اطلاعاتی است که درک روشنی از داراییها، بدهیها، حقوق مالکانه، درآمدها، هزینهها و جریانهای نقدی واحد تجاری فراهم کند. این استاندارد جدید، چارچوب ارائه گزارشگری مالی را به سمت شفافیت بیشتر هدایت میکند.
۲: کالبدشکافی اجزا: بدهیهای تجاری
۲.۱: تعریف بدهیهای تجاری طبق استانداردهای IFRS
استاندارد IAS 37، با عنوان “ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی”، بدهیهای تجاری را تعریف میکند. این بدهیها “تعهداتی برای پرداخت بهای کالاها یا خدماتی هستند که دریافت یا عرضه شده و صورتحساب آنها صادر شده یا با تأمینکننده به طور رسمی توافق شده است”. کمیته تفاسیر استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS Interpretations Committee) این تعریف را شفافتر کرده است. بر این اساس، یک بدهی تنها زمانی به عنوان بدهی تجاری شناسایی میشود که سه معیار را احراز کند. اول، تعهدی برای پرداخت بهای کالا یا خدمات باشد. دوم، صورتحساب آن صادر یا رسماً توافق شده باشد. و سوم، بخشی از سرمایه در گردش مورد استفاده در چرخه عملیاتی عادی واحد تجاری باشد. این تعریف دقیق، مرز بین بدهیهای عملیاتی واقعی و سایر تعهدات مالی را مشخص میکند.
۲.۲: نقش اصلی بدهیهای تجاری در چرخه عملیاتی
بدهیهای تجاری به طور مستقیم با فعالیتهای اصلی درآمدزای یک شرکت مرتبط هستند. این بدهیها مشخصاً از تحصیل موجودی کالا یا مواد اولیه ناشی میشوند. آنها یکی از اجزای کلیدی سرمایه در گردش محسوب میشوند. در واقع، بدهیهای تجاری نوعی اعتبار کوتاهمدت و بدون بهره از سوی تأمینکنندگان هستند. این اعتبار برای مدیریت جریان وجوه نقد بسیار حیاتی است. طبقهبندی صحیح یک بدهی به عنوان بدهی تجاری، بر تحلیلهای مالی تأثیر مستقیم دارد. تحلیلگران این نوع بدهی را به عنوان یک بدهی “خوب” یا عملیاتی در نظر میگیرند. اگر یک بدهی که از نظر اقتصادی نوعی تأمین مالی است به اشتباه به عنوان بدهی تجاری طبقهبندی شود، نسبتهای کلیدی مانند دوره گردش بستانکاران (DPO) و چرخه تبدیل وجه نقد را مخدوش میکند. این امر باعث میشود شرکت از نظر عملیاتی کارآمدتر از آنچه هست به نظر برسد.
۲.۳: تمایز بدهیهای تجاری از سایر بدهیها
تمایز کلیدی بین بدهیهای تجاری و سایر بدهیها، ارتباط مستقیم آنها با موجودی کالا یا بهای تمامشده کالای فروشرفته (COGS) است. بدهیهای تجاری به خرید کالاهای مورد نیاز برای تولید یا فروش مجدد مربوط میشوند. در مقابل، سایر پرداختنیها، اگرچه ماهیت عملیاتی دارند، اما برای هزینههایی ایجاد میشوند که مستقیماً در محصول نهایی لحاظ نمیشوند. نمونههایی از این هزینهها شامل خدمات بازاریابی، قبوض آب و برق، یا اجاره است. به بیان دیگر، تمام بدهیهای تجاری نوعی از حسابهای پرداختنی هستند، اما همه حسابهای پرداختنی، بدهی تجاری محسوب نمیشوند. “حسابهای پرداختنی” یک اصطلاح گستردهتر است که شامل تعهدات عملیاتی متنوعتری میشود. این تمایز برای گزارشگری دقیق و تحلیل صحیح عملکرد مالی ضروری است.
۳: کالبدشکافی اجزا: سایر پرداختنیها
۳.۱: شناخت هزینههای تحققیافته پرداختنشده (Accrued Expenses)
هزینههای تحققیافته پرداختنشده، هزینههایی هستند که واحد تجاری متحمل شده اما هنوز صورتحساب آنها را دریافت نکرده یا پرداخت نکرده است. شناسایی این هزینهها برای پایبندی به مبنای تعهدی حسابداری ضروری است. این اصل، هزینهها را با دورهای که در آن واقع شدهاند، تطابق میدهد. تفاوت اصلی این هزینهها با حسابهای پرداختنی، عدم وجود صورتحساب است. به همین دلیل، مبالغ تحققیافته اغلب بر اساس برآورد محاسبه میشوند. نمونههای رایج این هزینهها شامل حقوق و دستمزد پرداختنشده کارکنان، هزینههای مصرفی مانند آب و برق که هنوز صورتحساب نشدهاند، و بهره تحققیافته وامها است. این اقلام، تعهدات کوتاهمدت واحد تجاری را به طور دقیقتری در صورتهای مالی منعکس میکنند.
۳.۲: تمایز بین هزینههای تحققیافته و ذخایر (IAS 37)
تمایز اصلی بین هزینههای تحققیافته و ذخایر، در میزان قطعیت آنها نهفته است. هزینههای تحققیافته، که بخشی از “سایر پرداختنیها” هستند، از درجه قطعیت بالایی در مورد زمانبندی و مبلغ برخوردارند، حتی اگر مبلغ آنها برآوردی باشد. در مقابل، ذخایر که طبق استاندارد IAS 37 شناسایی و به طور جداگانه گزارش میشوند، تعهداتی با زمانبندی یا مبلغ نامعین هستند. نمونههایی از ذخایر شامل تعهدات گارانتی محصولات یا دعاوی حقوقی است. طبق استاندارد، هزینههای تحققیافته اغلب به عنوان بخشی از
بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها گزارش میشوند. در حالی که ذخایر باید به صورت یک قلم جداگانه در صورت وضعیت مالی ارائه شوند.
ویژگی | بدهی تجاری | هزینه تحققیافته | ذخیره |
اساس شناخت | فاکتور رسمی یا توافق با تأمینکننده | وقوع هزینه بدون دریافت فاکتور | تعهد فعلی ناشی از رویداد گذشته |
میزان قطعیت | بالا | بالا (معمولاً قابل برآورد دقیق) | پایین (عدم قطعیت در مبلغ یا زمان) |
مستندات | فاکتور تأمینکننده | قرارداد، سوابق مصرف، محاسبات داخلی | قضاوت مدیریتی، نظر کارشناس |
مثال | خرید مواد اولیه به صورت اعتباری | حقوق پرداختنشده کارکنان در پایان دوره | تعهدات گارانتی محصول |
۳.۳: بدهیهای مرتبط با کارکنان (IAS 19)
مزایای کوتاهمدت کارکنان که انتظار میرود ظرف ۱۲ ماه تسویه شوند، به عنوان بدهی شناسایی میشوند. این مزایا شامل حقوق و دستمزد، حق بیمه اجتماعی، مرخصی استحقاقی با حقوق و پاداشها است. زمانی که این تعهدات در پایان دوره مالی تحقق یافته اما هنوز پرداخت نشدهاند، معمولاً تحت عنوان “سایر پرداختنیها” طبقهبندی میشوند. استاندارد IAS 19، با عنوان “مزایای کارکنان”، چارچوب کاملی برای شناسایی و اندازهگیری این تعهدات فراهم میکند. این بدهیها نشاندهنده تعهدات واحد تجاری در قبال خدمات دریافت شده از کارکنان خود هستند. گزارشگری صحیح این اقلام برای انعکاس کامل هزینههای نیروی کار و تعهدات مرتبط ضروری است.
۳.۴: بدهیهای قانونی و سایر پرداختنیهای غیرمالی
سرفصل بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها میتواند شامل بدهیهای غیرمالی نیز باشد. نمونه بارز این بدهیها، بدهیهای قانونی مانند مالیات بر ارزش افزوده (VAT) است. نکته مهم این است که الزامات افشای استاندارد IFRS 7 تنها در مورد اجزای ابزار مالی این سرفصل اعمال میشود. بنابراین، واحدهای تجاری ممکن است نیاز داشته باشند تا در یادداشتهای توضیحی، بدهیهای مالی را از بدهیهای غیرمالی تفکیک کنند. سایر نمونهها میتواند شامل بدهیهای قراردادی تحت استاندارد IFRS 15، مانند بدهیهای مربوط به استرداد وجه به مشتریان باشد. این تنوع در ماهیت اجزا، اهمیت تجزیه و تحلیل دقیق این سرفصل را برای گزارشگری شفاف دوچندان میکند.
۴: شناخت و اندازهگیری بر اساس IFRS 9
۴.۱: شناخت اولیه بدهیهای پرداختنی
یک واحد تجاری زمانی یک بدهی مالی را شناسایی میکند که به یکی از طرفین مفاد قراردادی آن ابزار تبدیل شود. برای بدهیهای تجاری، این امر معمولاً زمانی رخ میدهد که واحد تجاری کنترل کالاها یا خدمات را به دست میآورد. این تاریخ اغلب، اما نه همیشه، با تاریخ صورتحساب یکسان است. در شناخت اولیه، بدهیهای مالی به ارزش منصفانه اندازهگیری میشوند. برای پرداختنیهایی که به ارزش منصفانه از طریق سود و زیان اندازهگیری نمیشوند، این مبلغ معمولاً شامل مخارج معاملهای است که مستقیماً قابل انتساب به آن بدهی است. این اصل تضمین میکند که تعهدات در ابتدا با ارزشی که منعکسکننده شرایط بازار است، ثبت شوند.
۴.۲: اندازهگیری پس از شناخت اولیه: روش بهای تمامشده مستهلک
استاندارد IFRS 9 الزام میکند که اکثر بدهیهای مالی، از جمله بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها، پس از شناخت اولیه به بهای تمامشده مستهلک اندازهگیری شوند. روش بهای تمامشده مستهلک از نرخ بهره مؤثر برای تخصیص هزینه بهره طی دوره مربوطه استفاده میکند. این روش تضمین میکند که مبلغ دفتری بدهی، گذر زمان و تحقق هزینه بهره را منعکس کند. اگرچه این قاعده کلی است، اما برای بدهیهای تجاری کوتاهمدت، رویکردهای سادهتری نیز وجود دارد. این رویکردها با در نظر گرفتن اصل اهمیت، کاربرد عملی استاندارد را تسهیل میکنند. در نتیجه، در حالی که مبنای نظری، بهای تمامشده مستهلک است، رویه عملی اغلب متفاوت است.
۴.۳: رویکرد سادهسازی برای بدهیهای کوتاهمدت
برای بدهیهای تجاری کوتاهمدت که فاقد جزء تأمین مالی قابل توجه هستند، مبلغ دفتری آنها تقریب معقولی از ارزش منصفانه در نظر گرفته میشود. راهنمای استاندارد IFRS 15، که میتوان آن را به صورت قیاسی به کار برد، بیان میکند که اگر فاصله زمانی بین دریافت کالا و پرداخت وجه یک سال یا کمتر باشد، واحد تجاری نیازی به تعدیل بابت ارزش زمانی پول ندارد. بنابراین، در عمل، بدهیهای پرداختنی کوتاهمدت معمولاً به مبلغ صورتحساب خود نگهداری میشوند. این رویکرد سادهسازی شده، یک اصل عملی مهم است. استاندارد به طور ضمنی میپذیرد که هزینه محاسبه نرخ بهره مؤثر برای یک بدهی ۳۰ روزه، از منافع آن بیشتر است. این قضاوت حرفهای باعث صرفهجویی در زمان و هزینه میشود و در عین حال با الزامات استاندارد سازگار است.
۴.۴: قطع شناخت بدهیهای مالی
یک بدهی مالی تنها زمانی از صورت وضعیت مالی حذف (قطع شناخت) میشود که آن تعهد تسویه، ابطال یا منقضی شده باشد. این اصل در ترتیبات تأمین مالی تأمینکنندگان اهمیت ویژهای پیدا میکند. در این شرایط، واحد تجاری باید ارزیابی کند که آیا بدهی تجاری اولیه به تأمینکننده تسویه شده و با یک بدهی جدید به بانک جایگزین شده است یا خیر. تعدیل عمده در شرایط یک بدهی مالی موجود، به عنوان تسویه بدهی اولیه و شناسایی یک بدهی جدید حسابداری میشود. این ارزیابی نیازمند قضاوت دقیق در مورد شرایط قراردادی است. نتیجه آن میتواند تأثیر بااهمیتی بر طبقهبندی بدهیها و صورت جریانهای نقدی داشته باشد.
۵: مورد خاص: ترتیبات تأمین مالی تأمینکنندگان (فاکتورینگ معکوس)
۵.۱: ترتیبات تأمین مالی تأمینکنندگان چیست؟
این ترتیبات که به عنوان فاکتورینگ معکوس یا تأمین مالی زنجیره تأمین نیز شناخته میشوند، شامل توافقی بین خریدار، تأمینکننده و یک مؤسسه مالی است. در این ساختار، مؤسسه مالی متعهد میشود که بدهیهای خریدار به تأمینکنندگان را پرداخت کند. سپس خریدار در تاریخی معین، که معمولاً دیرتر از موعد اصلی پرداخت است، مبلغ را به مؤسسه مالی بازپرداخت میکند. این ترتیبات میتوانند برای خریدار شرایط پرداخت طولانیتر و برای تأمینکننده پرداخت زودهنگام را فراهم کنند. افزایش استفاده از این روشها، چالشهای حسابداری جدیدی را برای گزارشگری شفاف بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها ایجاد کرده است.
۵.۲: چالش ارائه: بدهی تجاری یا تسهیلات مالی؟
مسئله اصلی حسابداری در این ترتیبات، نحوه ارائه بدهی در صورت وضعیت مالی است. آیا این تعهد باید به عنوان “بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها” ارائه شود یا به عنوان یک بدهی مالی جداگانه (تسهیلات)؟. طبقهبندی به این بستگی دارد که آیا بدهی، ماهیت و کارکرد یک بدهی تجاری را حفظ میکند یا خیر. اگر شرایط بدهی به طور قابل ملاحظهای با سایر بدهیهای تجاری متفاوت باشد، احتمالاً باید به عنوان تسهیلات طبقهبندی شود. عواملی مانند تمدید قابل توجه دوره پرداخت یا ارائه وثیقه، نشانههایی از ماهیت تأمین مالی هستند. این تصمیم نیازمند قضاوت حرفهای قابل توجهی است و تأثیرات گستردهای بر تحلیل صورتهای مالی دارد.
۵.۳: تأثیر بر صورت جریانهای نقدی (IAS 7)
طبقهبندی بدهی ناشی از تأمین مالی معکوس، مستقیماً بر صورت جریانهای نقدی تأثیر میگذارد. اگر بدهی به عنوان یک بدهی تجاری طبقهبندی شود، خروج وجه نقد برای تسویه آن به عنوان یک فعالیت عملیاتی گزارش میشود. در مقابل، اگر به عنوان تسهیلات مالی طبقهبندی شود، خروج وجه نقد مربوطه یک فعالیت تأمین مالی خواهد بود. این تفاوت میتواند مبلغ گزارششده جریان نقد حاصل از عملیات را به شدت تغییر دهد. همچنین، معاملات غیرنقدی، مانند پرداخت مستقیم بانک به تأمینکننده، اگر بخشی از فعالیتهای تأمین مالی باشند، باید به طور جداگانه افشا شوند. این موضوع نشان میدهد که یک تصمیم تجاری چگونه میتواند بر تمام صورتهای مالی اساسی تأثیر بگذارد.
۵.۴: الزامات افشا برای شفافیت
به منظور افزایش شفافیت، اصلاحات اخیر در استانداردهای IFRS 7 و IAS 7 الزامات افشای مشخصی را برای ترتیبات تأمین مالی تأمینکنندگان معرفی کردهاند. واحدهای تجاری اکنون ملزم به افشای اطلاعاتی هستند که به استفادهکنندگان در درک تأثیر این ترتیبات کمک کند. این افشاها باید شامل شرایط و ضوابط ترتیبات، مبلغ دفتری بدهیهای مربوطه، دامنه تاریخهای سررسید پرداخت و تأثیر بر ریسک نقدینگی باشد. هدف این الزامات، کمک به تحلیلگران برای ارزیابی میزان اتکای یک شرکت به این شکل از تأمین مالی و ریسکهای مرتبط با آن است. این اطلاعات به ویژه برای درک تمرکز ریسک نقدینگی در یک مؤسسه مالی واحد، حیاتی است.
۶: الزامات افشا بر اساس IFRS 7
۶.۱: اهداف افشای استاندارد IFRS 7
هدف اصلی استاندارد IFRS 7، با عنوان “ابزارهای مالی: افشا”، الزام واحدهای تجاری به ارائه افشاهایی است که استفادهکنندگان را قادر به ارزیابی دو موضوع کلیدی کند. اول، اهمیت ابزارهای مالی برای وضعیت مالی و عملکرد واحد تجاری. دوم، ماهیت و میزان ریسکهای ناشی از ابزارهای مالی. این افشاها، اصول شناخت، اندازهگیری و ارائه را که در استانداردهای IFRS 9 و IAS 1/32 بیان شدهاند، تکمیل میکنند. برای بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها، این استاندارد چارچوبی برای شفافسازی ریسکهای مرتبط، به ویژه ریسک نقدینگی، فراهم میکند.
۶.۲: افشای اهمیت بدهیهای پرداختنی
واحدهای تجاری باید مبالغ دفتری بدهیهای مالی را بر اساس طبقهبندیهای مشخص شده افشا کنند. این طبقهبندی شامل “بدهیهای مالی اندازهگیری شده به بهای تمامشده مستهلک” است که بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها را در بر میگیرد. این افشا میتواند در متن صورت وضعیت مالی یا در یادداشتهای توضیحی صورت گیرد. علاوه بر این، باید اطلاعات کافی برای تطبیق این مبالغ با اقلام خطی ارائه شده در صورت وضعیت مالی فراهم شود. این الزام تضمین میکند که کاربران بتوانند ارتباط بین مبالغ کلی گزارش شده در ترازنامه و جزئیات افشا شده در یادداشتها را به وضوح درک کنند.
۶.۳: افشای کیفی و کمی ریسکها (ریسک نقدینگی)
استاندارد IFRS 7 نیازمند افشای اطلاعات کیفی و کمی برای ریسکهای اصلی، از جمله ریسک نقدینگی است که برای بدهیهای پرداختنی اهمیت بالایی دارد. افشاهای کیفی باید اهداف، سیاستها و فرآیندهای مدیریت برای مدیریت ریسک نقدینگی را تشریح کنند. این بخش به کاربران نشان میدهد که مدیریت چگونه در مورد ریسکهای مرتبط با این بدهیها فکر و عمل میکند. افشاهای کمی باید دادههای خلاصهای در مورد میزان مواجهه واحد تجاری با ریسک نقدینگی ارائه دهند. این اطلاعات به کاربران ابزارهای لازم برای تحلیل مستقل ریسک را میدهد و آنها را از اتکای صرف به ارقام تجمیعی ترازنامه بینیاز میکند.
۶.۴: تجزیه و تحلیل سررسید بدهیهای مالی
یکی از کلیدیترین افشاهای کمی برای ریسک نقدینگی، ارائه تجزیه و تحلیل سررسید بدهیهای مالی غیر مشتقه است. این تحلیل، سررسیدهای قراردادی باقیمانده بدهیها را در بازههای زمانی مناسب (مانند کمتر از یک سال، ۱ تا ۵ سال) نشان میدهد. نکته بسیار مهم این است که مبالغ افشا شده در این تحلیل، جریانهای نقدی قراردادی تنزیلنشده هستند. این مبالغ ممکن است با مبالغ دفتری گزارش شده در ترازنامه که به ارزش فعلی هستند، متفاوت باشند. افشای جریانهای نقدی کامل و تنزیلنشده، به تحلیلگران دادههای دقیقی برای مدلسازی نیازهای نقدی آتی شرکت میدهد. این ابزار برای ارزیابی ریسک نقدینگی بسیار قدرتمندتر از رقم ترازنامه به تنهایی است.
نتیجهگیری: جمعبندی اصول کلیدی حسابداری بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها
حسابداری بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها تحت حاکمیت یک چارچوب یکپارچه از استانداردهای IFRS قرار دارد. این چارچوب بر اهمیت طبقهبندی صحیح بدهیها بر اساس ماهیت اقتصادی آنها تأکید میکند. تمایز بین بدهی تجاری و سایر پرداختنیها، هزینه تحققیافته و ذخیره، و تعهدات عملیاتی و تأمین مالی، سنگ بنای گزارشگری شفاف است. این طبقهبندیها صرفاً موضوعات شکلی نیستند، بلکه بر تحلیلهای کلیدی مانند ارزیابی کارایی عملیاتی و جریانهای نقدی تأثیر مستقیم دارند.
قضاوت حرفهای نقش محوری در اجرای این استانداردها ایفا میکند. ارزیابی اهمیت، تحلیل ماهیت ترتیبات پیچیده مانند تأمین مالی معکوس، و تعیین سطح مناسب افشا همگی نیازمند اعمال قضاوت دقیق هستند. در نهایت، حسابداری صحیح و افشای شفاف بدهیهای تجاری و سایر پرداختنیها برای دستیابی به ارائه منصفانه وضعیت مالی و ریسکهای یک واحد تجاری، امری بنیادین است. این امر با اهداف اصلی استانداردهای IFRS که همانا افزایش شفافیت و قابلیت مقایسه برای استفادهکنندگان صورتهای مالی است، کاملاً همسو میباشد.
————————————————————————————-
برای دریافت مشاوره و نیز آگاهی کامل از شرایط ارائه خدمات با ما در تماس باشید :
تلفن ۱ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۲
تلفن ۲ : ۰۲۱۸۸۱۹۱۴۸۳
فکس : ۸۸۲۰۵۷۶۶ ۲۱ ۹۸++